Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English
Persian
saracen
کافر وحشی
Search result with all words
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Other Matches
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ethnicity
کافر
profaner
کافر
unbelieving
کافر
unbelievin
کافر
unbelievers
کافر
unbeliever
کافر
paynim
کافر
paganish
کافر
backslider
کافر
pagans
کافر
pagan
کافر
giaur
کافر
heathens
کافر
heathen
کافر
kaf
کافر
ethnic
کافر
infidels
کافر
impious
کافر
infidel
کافر
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
paganize
کافر کردن
kafir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kaffir
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
ruffians
وحشی
ruffian
وحشی
wilds
وحشی
barbaric
وحشی
Gothic
وحشی
wildest
وحشی
hare brained
وحشی
wild
وحشی
undaunted
وحشی
feral
وحشی
ferine
وحشی
anthropophagus
وحشی
boarish
وحشی
savaging
وحشی
barbarous
وحشی
truculent
وحشی
unmannerly
وحشی
ferocious
وحشی
savages
وحشی
gris
وحشی
sylvatic
وحشی
unshaped
وحشی
unshapen
وحشی
rambunctious
وحشی
savaged
وحشی
ruttish
وحشی
savage
وحشی
uncivilized
وحشی
ungovernable
وحشی
barbarize
وحشی کردن
barbarise
وحشی کردن
savages
وحشی شدن
savaging
وحشی شدن
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
savaging
وحشی کردن
savages
وحشی کردن
onion couch
یکجور جو وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
Wild West
غرب وحشی
wildness
وحشی گری
semi barbarian
نیم وحشی
wildling
حیوان وحشی
toadflax
کتان وحشی
wild rice
برنج وحشی
mustang
اسب وحشی
manlike
جنس نر وحشی
charlock
خردل وحشی
farouche
وحشی صفت
fellness
وحشی گری
feral child
کودک وحشی
gothicism
وحشی گری
tiger cat
گربه وحشی
horsemint
نعناع وحشی
imbrute
وحشی شدن
savaged
وحشی کردن
buffaloes
گاو وحشی
wildcats
گربه وحشی
grossed
وحشی توده
gross
وحشی توده
brutalized
وحشی شدن
brutalised
وحشی شدن
brutalize
وحشی شدن
headaches
خشخاش وحشی
wildfowl
اردک وحشی
wildlife
حیوانات وحشی
wildcat
گربه وحشی
headache
خشخاش وحشی
buffalo
گاو وحشی
grossest
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grosser
وحشی توده
bullock
گوساله وحشی
brutalizing
وحشی شدن
bullocks
گوساله وحشی
grossing
وحشی توده
brutalizes
وحشی شدن
brutalising
وحشی شدن
savaged
وحشی شدن
parsnips
زردک وحشی
cheetah
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
parsnips
هویج وحشی
mallard
اردک وحشی
mallards
اردک وحشی
savage
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
uncivil
وحشی بی ادب
uncivilly
وحشی بی ادب
parsnip
هویج وحشی
parsnip
زردک وحشی
bestiality
وحشی گری
brutalises
وحشی شدن
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
wild parsley
انواع هویج وحشی
perfection of savagery
کمال وحشی گری
styrax
بوته وحشی جاوی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
ruffianly
گردن کلفت وحشی
buffs
گاو وحشی زردنخودی
brutal
حیوان صفت وحشی
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
buff
گاو وحشی زردنخودی
the african savages
وحشی های آفریقا
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
mallards
نوعی مرغابی وحشی
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
barbarise
وحشی گری کردن
madcap
ادم بی پروا و وحشی
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
leopard
پلنگ گربه وحشی
leopards
پلنگ گربه وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
barbarian
ادم وحشی یابربری
caprifig
درخت انجیر وحشی
sheldrake
اردک وحشی دریایی
greylag
غاز وحشی اروپایی
ferocity
وحشی گری سبعیت
barbarians
ادم وحشی یابربری
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
feral
حیوان شکاری وحشی
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com