English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
flotsam کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
Other Matches
flotsam and jetsam کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
flotsam and jetsam کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
lighter aboard ship حمل قایق وبار آن برروی کشتی
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats شناور شدن شناور بودن
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
float شناور شدن شناور بودن
floated شناور شدن شناور بودن
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
common user supplies کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
common user items کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
five and ten کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
slow moving کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
on برروی
individual demand schedule صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
floating متحرک برروی اب
dissimulated برروی خودنیاوردن
dissimulates برروی خودنیاوردن
dissimulating برروی خودنیاوردن
dissimulate برروی خودنیاوردن
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
murals واقع برروی دیوار
mural واقع برروی دیوار
axe اسکی برروی موج
she gave me a kiss برروی من بوسه داد
axing اسکی برروی موج
axed اسکی برروی موج
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
epigeal روینده برروی زمین روخاکی
scalds اثر اب جوش برروی پوست
scalding اثر اب جوش برروی پوست
scalded اثر اب جوش برروی پوست
takeoff leg پایی که فشار برروی ان است
scald اثر اب جوش برروی پوست
edge set فشار برروی لبههای اسکی
comparative cost اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
plop صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopping صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
superimposition قرار گیری برروی چیز دیگر
plops صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
stay sail بادبان نصب شده برروی دیرک
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
cabinet prejection نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
haulier حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
hauliers حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
heliogravure گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
sound frack محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
knocked down کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
buoyant شناور
floaty شناور
ballcocks شناور
bouyant foundation پی شناور
pack ice یخ شناور
free swimming شناور
flying bridge پل شناور
ballcock شناور
afloat شناور
floating شناور
floated شناور
floats شناور
pontoons پل شناور
floating bridge پل شناور
floating fundation پی شناور
on the float شناور
float شناور
vessel شناور
above water <adj.> شناور
nectonic شناور
drift ice یخ شناور
vessels شناور
float bridge پل شناور
pontoon پل شناور
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
levitative شناور در هوا
plungers پیستون شناور
vessels یگان شناور
submersible pump پمپ شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
vessel یگان شناور
lifebuoys گوی شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
barges تراده شناور
barged تراده شناور
life bouy رهنمای شناور
carburetor float شناور کاربراتور
phytoplankton گیاهان شناور
barge تراده شناور
plunge valve سوپاپ شناور
plunger piston پیستون شناور
submergible pump پمپ شناور
lifebuoy گوی شناور
bouyancy pump پمپ شناور
swim شناور شدن
bay پل رابط در پل شناور
zooplankton جانوران شناور
bayed پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
bays پل رابط در پل شناور
adrift شناور مهارشده
nekton جانور شناور
natatores مرغان شناور
wafts شناور ساختن
wafting شناور ساختن
antisurface ضد ناوهای شناور
wafted شناور ساختن
swims شناور شدن
oil slick نفت شناور
oil slicks نفت شناور
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
booming دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
pontoons طراده شناور
pontoons اسکله شناور
bouyant foundation پایه شناور
floated شناور بودن
pontoon طراده شناور
pontoon اسکله شناور
waft شناور ساختن
floating point ممیز شناور
float شناور شدن
drifting mine مین شناور
floating dock حوض شناور
floating charactep دخشه شناور
floating audress نشانی شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floater جسم شناور
float well چاه شناور
float valve دریچه شناور
float test ازمون شناور
buoys راهنمای شناور در اب
buoys شناور ساختن
buoys جسم شناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com