English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English Persian
capital goods کالاهای سرمایهای
investment goods کالاهای سرمایهای
producer goods کالاهای سرمایهای
Search result with all words
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
Other Matches
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
capital asset دارائی سرمایهای
fixed costs هزینههای سرمایهای
capital assistance کمک سرمایهای
capital assets اموال سرمایهای
capital budget بودجه سرمایهای
capital expenditure مخارج سرمایهای
capitalized value ارزش سرمایهای
capitalized cost هزینه سرمایهای
capital value ارزش سرمایهای
capital share سهم سرمایهای
capital equipments تجهیزات سرمایهای
capital gains منافع سرمایهای
capital expenditures هزینههای سرمایهای
capital expenditure هزینه سرمایهای
capital expenditure هزینههای سرمایهای
capital net worth دارائی خالص سرمایهای
outlays هزینههای سرمایهای مخارج
liquid capital سرمایهای که پول نقد باشد
pool سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pools سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
spot goods کالاهای موجود
expendable supplies کالاهای مصرفی
inwards goods کالاهای وارداتی
soft goods کالاهای بی دوام
social good کالاهای عمومی
social good کالاهای اجتماعی
substitute goods کالاهای جانشین
supporting goods کالاهای حمایتی
visibles کالاهای مرئی
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
durables کالاهای بادوام
durable goods کالاهای بادوام
differentiated products کالاهای ناهمگن
differentiated products کالاهای متفاوت
consumption goods کالاهای مصرفی
consumables کالاهای مصرفی
purpose made کالاهای خاص
public goods کالاهای عمومی
goods intake کالاهای دریافتی
merit goods کالاهای مطلوب
goods inwards کالاهای دریافتی
labor intensive goods کالاهای کاربر
hazardous goods کالاهای خطرناک
heavy goods کالاهای سنگین
intermediate goods کالاهای واسطهای
intermediate goods کالاهای واسطه
goods in transit کالاهای عبوری
merit goods کالاهای ایده ال
proprietary goods کالاهای اختصاصی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
fancy goods کالاهای تجملی
producer's goods کالاهای مولد
producer goods کالاهای تولیدی
goods receiving کالاهای دریافتی
nondurable goods کالاهای بی دوام
mixed goods کالاهای مختلط
goods on consignment کالاهای امانی
complementary goods کالاهای مکمل
imports کالاهای وارداتی
commercial items کالاهای تجارتی
attractive goods کالاهای جذاب
collective goods کالاهای جمعی
available goods کالاهای موجود
necessities کالاهای ضروری
consumer goods کالاهای مصرفی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
exports کالاهای صادراتی
luxury goods کالاهای تجملی
service stock اماد و کالاهای جنگی
stock market بورس کالاهای مختلف
free list صورت کالاهای بی گمرک
prohibited goods کالاهای منع شده
stock markets بورس کالاهای مختلف
finished goods کالاهای اماده فروش
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای درحال تحویل
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
goods receiving کالاهای درحال تحویل
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
overdue goods کالاهای تحویل نشده
finished goods کالاهای ساخته شده
secondhand goods کالاهای دست دوم
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
man made goods کالاهای ساخت بشر
stock accounting حساب کالاهای موجود
fabrication کالاهای ساخته شده
soft goods کالاهای مصرف شدنی
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
visibles کالاهای قابل رویت
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
competitive goods کالاهای مورد رقابت
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
spot goods کالاهای اماده تحویل
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
jetsam کالاهای به دریا ریخته شده
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
capital outlays هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com