Dictiornary-Farsi | کالاهای فاسد شدنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
perishable goods	کالاهای فاسد شدنی


Search result with all words

perishable goods	کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
Best before:	تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
Other Matches

perishable	فاسد شدنی
decomposable	فاسد شدنی
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
durable goods	کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
deteriorating supplies	تدارکات فاسد شدنی
consumable stores	مواد فاسد شدنی
deteriorating supplies	اماد فاسد شدنی
perishable	کالای فاسد شدنی
consumable	اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
fixed supply	ذخیره معین کالای فاسد شدنی
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods	کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
to be corrupt to the bones <idiom>	تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
spoiled	فاسد کردن فاسد شدن
spoil	فاسد کردن فاسد شدن
spoiling	فاسد کردن فاسد شدن
spoils	فاسد کردن فاسد شدن
collective goods	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
lapsable	سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
lapsible a	ساقط شدنی باطل شدنی
trainable	تربیت شدنی قطار شدنی
durables	کالاهای بادوام
durable goods	کالاهای بادوام
goods inwards	کالاهای دریافتی
spot goods	کالاهای موجود
supporting goods	کالاهای حمایتی
substitute goods	کالاهای جانشین
goods intake	کالاهای دریافتی
goods in transit	کالاهای عبوری
social good	کالاهای اجتماعی
fancy goods	کالاهای تجملی
expendable supplies	کالاهای مصرفی
soft goods	کالاهای بی دوام
social good	کالاهای عمومی
differentiated products	کالاهای ناهمگن
differentiated products	کالاهای متفاوت
commercial items	کالاهای تجارتی
collective goods	کالاهای جمعی
capital goods	کالاهای سرمایهای
available goods	کالاهای موجود
attractive goods	کالاهای جذاب
consumer goods	کالاهای مصرفی
luxury goods	کالاهای تجملی
luxury goods	کالاهای تشریفاتی
goods receiving	کالاهای دریافتی
visibles	کالاهای مرئی
Consumer ( consrmers ) goods .	کالاهای مصرفی
consumption goods	کالاهای مصرفی
imports	کالاهای وارداتی
consumables	کالاهای مصرفی
necessities	کالاهای ضروری
exports	کالاهای صادراتی
complementary goods	کالاهای مکمل
merit goods	کالاهای مطلوب
proprietary goods	کالاهای اختصاصی
public goods	کالاهای عمومی
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate goods	کالاهای واسطه
nondurable goods	کالاهای بی دوام
investment goods	کالاهای سرمایهای
producer's goods	کالاهای مولد
purpose made	کالاهای خاص
inwards goods	کالاهای وارداتی
labor intensive goods	کالاهای کاربر
mixed goods	کالاهای مختلط
prohibited goods	کالاهای ممنوعه
producer goods	کالاهای تولیدی
hazardous goods	کالاهای خطرناک
goods on consignment	کالاهای امانی
producer goods	کالاهای سرمایهای
heavy goods	کالاهای سنگین
merit goods	کالاهای ایده ال
peat	زن فاسد
corrupting	فاسد
corrupts	فاسد
sedition	فاسد
abandoned	فاسد
reprobate	فاسد
putrid	فاسد
reechy	فاسد
rotten	فاسد
reprobatory	فاسد
corrupt	فاسد
reprobates	فاسد
roue	فاسد
corrupted	فاسد
rantipole	فاسد
dissolute	فاسد
depraved	فاسد
gamey	فاسد
peccant	فاسد
defective	فاسد
rammish	فاسد
gamy	فاسد
perverse	فاسد
immoral	فاسد
vicious	فاسد
villainous	فاسد
spoilt	فاسد
untoward	فاسد
sinister	فاسد
irregular	فاسد
stock markets	بورس کالاهای مختلف
commodity loading	بارگیری کالاهای مختلف
prohibited goods	کالاهای منع شده
fabrication	کالاهای ساخته شده
man made goods	کالاهای ساخت بشر
nondurable consumer goods	کالاهای مصرفی بی دوام
competitive goods	کالاهای مورد رقابت
nonessential goods	کالاهای غیر اساسی
overdue goods	کالاهای تحویل نشده
consumer durable goods	کالاهای مصرفی بادوام
damaged shipments	کالاهای اسیب دیده
semi durable goods	کالاهای نیمه بادوام
stock accounting	حساب کالاهای موجود
spot goods	کالاهای اماده تحویل
semi finished goods	کالاهای نیمه ساخته
goods inwards	کالاهای درحال تحویل
semi luxury goods	کالاهای نیمه تجملی
goods receiving	کالاهای درحال تحویل
service stock	اماد و کالاهای جنگی
free list	صورت کالاهای بی گمرک
principle of exclusion	در مورد کالاهای خصوصی
finished goods	کالاهای ساخته شده
finished goods	کالاهای اماده فروش
goods intake	کالاهای درحال تحویل
secondhand goods	کالاهای دست دوم
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables	کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables	کالاهای مصرفی بی دوام
stock market	بورس کالاهای مختلف
visibles	کالاهای قابل رویت
intermediate stock	کالاهای نیمه تمام
cankery	فاسد کننده
addle	گندیده فاسد
addle	فاسد کردن
addle	فاسد شدن
to be off [British E]	فاسد شدن
to be spoiled	فاسد شدن
to be spoiled	فاسد کردن
to be off [British E]	فاسد کردن
fox wood	چوب فاسد
incorruptness	فاسد نشدگی
Adegenerate ( decadent ) race .	نژاد فاسد
vendible	پولکی فاسد
rankly	بطور فاسد
deprave	فاسد کردن
putrefactive	فاسد کننده
vendable	پولکی فاسد
to go to the bad	فاسد شدن
invalid sale	بیع فاسد
invalid contract	عقد فاسد
spoiler	فاسد سازنده
depraver	فاسد کننده
love alce	ادم فاسد
indecomposable	فاسد نشدنی
tainted	فاسد دارایکیفیتپائین
heretic	فاسد العقیده
disintegrate	فاسد شدن
incorruptible	فاسد نشدنی
spoil	فاسد کردن
vitiating	فاسد شدن
rotters	ادم فاسد
imperishable	فاسد نشدنی
rotter	ادم فاسد
viciously	بطور فاسد
corrupts	فاسد کردن
corrupting	فاسد کردن
disintegrates	فاسد شدن
eroding	فاسد شدن
disintegrating	فاسد شدن
heretics	فاسد العقیده
corrosive	فاسد کننده
erodes	فاسد شدن
foxed	فاسد شده
invalid	نامعتبر فاسد
eroded	فاسد شدن
invalids	نامعتبر فاسد
harlot	فاسد الاخلاق
erode	فاسد شدن
harlots	فاسد الاخلاق
spoiled	فاسد کردن
corrupt	فاسد کردن
spoiling	فاسد کردن
vile	فاسد بداخلاق
highest	اندکی فاسد
viler	فاسد بداخلاق
vilest	فاسد بداخلاق
degenerative	فاسد کننده
high	اندکی فاسد
ruin	فاسد کردن
raking	بد اخلاق فاسد
rakes	بد اخلاق فاسد
rake	بد اخلاق فاسد
corrupted	فاسد کردن
highs	اندکی فاسد
ruins	فاسد کردن
vitiate	فاسد شدن
ruining	فاسد کردن