Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (7 milliseconds)
English	Persian
consumer durables	کالاهای مصرفی پر دوام
Search result with all words
consumer nondurables	کالاهای مصرفی بی دوام
nondurable consumer goods	کالاهای مصرفی بی دوام
Other Matches
consumables	کالاهای مصرفی
consumer goods	کالاهای مصرفی
consumption goods	کالاهای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods .	کالاهای مصرفی
expendable supplies	کالاهای مصرفی
consumer durable goods	کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods	کالاهای مصرفی بادوام
consumer credit	اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumer price index	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumable	اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
soft goods	کالاهای بی دوام
nondurable goods	کالاهای بی دوام
commodity groups	گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
sumptuary law	قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property	کالای مصرفی اماد مصرفی
maximal oxygen consumption per minute	حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods	کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
maximal aerobic power	بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption	حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
collective goods	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods	کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
inputted	مصرفی
disutility	بی مصرفی
disposability	مصرفی
needlessness	بی مصرفی
input	مصرفی
consumer goods	کالای مصرفی
consumer goods	اشیاء مصرفی
consumer's goods	کالای مصرفی
commodities	کالای مصرفی
consumer industries	صنایع مصرفی
affluent society	جامعه مصرفی
autoconsumption	خود مصرفی
commodity	کالای مصرفی
coloring agent	رنگ مصرفی
consumer capital	سرمایه مصرفی
consumable	ماده مصرفی
consumable stock	موجودی مصرفی
consumption credit	اعتبار مصرفی
consumption diseconomies	زیانهای مصرفی
consumption expenditures	هزینههای مصرفی
consumption lending	وام مصرفی
expendable items	اقلام مصرفی
nonexpendable	غیر مصرفی
consumption economies	صرفه جوئیهای مصرفی
maxvo	بیشینه اکسیژن مصرفی
commodity market	بازار کالای مصرفی
commodity command	یکان امادکالاهای مصرفی
There is no market for it in Iran .	درایران مصرفی ندارد
maxvo	حداکثر اکسیژن مصرفی
bar stock	ماده اولیه مصرفی
exposure dose	مقدار دوز مصرفی
expendable items	اقلام مصرفی شدنی
make up feed	اب مصرفی دیگ بخار ناو
name	کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
names	کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
toughness	دوام
abidance	دوام
substances	دوام
substance	دوام
subsistance	دوام
short life	کم دوام
durante	دوام
limit fatigue stress	حد دوام
incessancy	دوام
lastingness	دوام
loughness	دوام
memnetary	کم دوام
of short continuance	کم دوام
perdurability	دوام
quick fading	بی دوام
senectitude	دوام
permanence	دوام
flimsy	بی دوام
resistance	دوام
stability	دوام
continuity	دوام
permanencies	دوام
permanency	دوام
endurance	دوام
durability	دوام
short-lived	بی دوام
flimsiest	بی دوام
flimsier	بی دوام
continuance	دوام
lives	دوام
life	دوام
strengths	دوام
short lived	بی دوام
perpetuity	دوام
weak	کم دوام
weaknesses	کم دوام
subsistence	دوام
strength	دوام
gaseous	بی دوام
weakest	کم دوام
weaker	کم دوام
persistency	دوام سماجت
stock car	قدرت و دوام
endurance limit	حد دوام مصالح
stock-car	قدرت و دوام
stock-cars	قدرت و دوام
weakest	سست کم دوام
contiguous	پیوستگی دوام
last	دوام داشتن
last	دوام کردن
horary	بی دوام زودگذر
perennate	دوام یافتن
perennate	دوام اوردن
it had a short life	کم دوام بود
lastingly	بطور با دوام
life cycle	چرخه دوام
fugacious	بی دوام زودریز
weaknesses	سست کم دوام
standing	دوام شهرت
fugitives	بی دوام زودگذر
fugitive	بی دوام زودگذر
fallal	چیزبی دوام
viability	قابلیت دوام
viable	قابل دوام
lasted	دوام داشتن
lasted	دوام کردن
wears	دوام کردن
rated fatigue limit	حد دوام نامی
holdout	دوام آوردن
persistence	دوام ماندگاری
brittle	بی دوام زودشکن
holdouts	دوام آوردن
ruggedization	با دوام سازی
weaker	سست کم دوام
weak	سست کم دوام
wear	دوام کردن
lasts	دوام کردن
lasts	دوام داشتن
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
outlives	بیشتر دوام اوردن
outwear	بیشتر دوام کردن
falderal	چیزبی بهاوبی دوام
outlive	بیشتر دوام اوردن
outliving	بیشتر دوام اوردن
semiannual	دارای دوام شش ماهه
outlived	بیشتر دوام اوردن
to stand out	دوام یاایستادگی کردن
stand out	دوام اوردن ایستادگی کردن
hang on	ادامه دادن دوام داشتن
lasted	دوام داشتن طول کشیدن
run	دوام یافتن ادامه دادن
runs	دوام یافتن ادامه دادن
last	دوام داشتن طول کشیدن
ruggedize	محکم وبا دوام ساختن
lasts	دوام داشتن طول کشیدن
to stand the test	برای مدت زیاد دوام آوردن
galleta	چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
to stand the test of time	برای مدت زیاد دوام آوردن
purpose made	کالاهای خاص
substitute goods	کالاهای جانشین
hazardous goods	کالاهای خطرناک
heavy goods	کالاهای سنگین
labor intensive goods	کالاهای کاربر
intermediate goods	کالاهای واسطهای
intermediate goods	کالاهای واسطه
investment goods	کالاهای سرمایهای
social good	کالاهای اجتماعی
social good	کالاهای عمومی
public goods	کالاهای عمومی
producer goods	کالاهای تولیدی
mixed goods	کالاهای مختلط
merit goods	کالاهای ایده ال
merit goods	کالاهای مطلوب
producer goods	کالاهای سرمایهای
spot goods	کالاهای موجود
producer's goods	کالاهای مولد
prohibited goods	کالاهای ممنوعه
supporting goods	کالاهای حمایتی
proprietary goods	کالاهای اختصاصی
visibles	کالاهای مرئی
inwards goods	کالاهای وارداتی
necessities	کالاهای ضروری
differentiated products	کالاهای متفاوت
differentiated products	کالاهای ناهمگن
attractive goods	کالاهای جذاب
durable goods	کالاهای بادوام
fancy goods	کالاهای تجملی
available goods	کالاهای موجود
capital goods	کالاهای سرمایهای
durables	کالاهای بادوام
commercial items	کالاهای تجارتی
collective goods	کالاهای جمعی
exports	کالاهای صادراتی
goods in transit	کالاهای عبوری
luxury goods	کالاهای تجملی
goods inwards	کالاهای دریافتی
goods receiving	کالاهای دریافتی
complementary goods	کالاهای مکمل
goods intake	کالاهای دریافتی
luxury goods	کالاهای تشریفاتی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com