English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
available goods کالاهای موجود
spot goods کالاهای موجود
Search result with all words
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
stock accounting حساب کالاهای موجود
Other Matches
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
exports کالاهای صادراتی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
purpose made کالاهای خاص
goods in transit کالاهای عبوری
luxury goods کالاهای تجملی
consumer goods کالاهای مصرفی
fancy goods کالاهای تجملی
mixed goods کالاهای مختلط
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
soft goods کالاهای بی دوام
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
merit goods کالاهای مطلوب
labor intensive goods کالاهای کاربر
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
nondurable goods کالاهای بی دوام
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
necessities کالاهای ضروری
hazardous goods کالاهای خطرناک
goods on consignment کالاهای امانی
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای دریافتی
producer goods کالاهای تولیدی
producer goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای مولد
imports کالاهای وارداتی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
merit goods کالاهای ایده ال
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
collective goods کالاهای جمعی
durables کالاهای بادوام
durable goods کالاهای بادوام
attractive goods کالاهای جذاب
differentiated products کالاهای ناهمگن
differentiated products کالاهای متفاوت
heavy goods کالاهای سنگین
consumption goods کالاهای مصرفی
capital goods کالاهای سرمایهای
consumables کالاهای مصرفی
complementary goods کالاهای مکمل
expendable supplies کالاهای مصرفی
visibles کالاهای مرئی
goods intake کالاهای دریافتی
supporting goods کالاهای حمایتی
commercial items کالاهای تجارتی
substitute goods کالاهای جانشین
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
goods receiving کالاهای درحال تحویل
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
man made goods کالاهای ساخت بشر
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
free list صورت کالاهای بی گمرک
stock market بورس کالاهای مختلف
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
stock markets بورس کالاهای مختلف
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
overdue goods کالاهای تحویل نشده
competitive goods کالاهای مورد رقابت
goods inwards کالاهای درحال تحویل
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
finished goods کالاهای ساخته شده
finished goods کالاهای اماده فروش
service stock اماد و کالاهای جنگی
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
secondhand goods کالاهای دست دوم
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
soft goods کالاهای مصرف شدنی
goods intake کالاهای درحال تحویل
visibles کالاهای قابل رویت
fabrication کالاهای ساخته شده
spot goods کالاهای اماده تحویل
prohibited goods کالاهای منع شده
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
jetsam کالاهای به دریا ریخته شده
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
existing موجود
to the fore موجود
existent موجود
available موجود
entity موجود
entities موجود
extant موجود
in store موجود
bound موجود
handier موجود
lives موجود
life موجود
on hand موجود
going موجود
inesse موجود
disposal موجود
stock موجود
stocked موجود
handiest موجود
handy موجود
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
fleet in being ناوگان موجود
inexistent غیر موجود
presents موجود اماده
presenting موجود اماده
presented موجود اماده
thing لباس موجود
to be there موجود بودن
present موجود اماده
gremlin موجود وهمی
availability موجود بودن
biotype موجود همزیست
real واقعی موجود
to have in stock موجود داشتن
gremlins موجود وهمی
effective strength استعدادرزمی موجود
available balance مانده موجود
existing circumstances شرایط موجود
status quo وضع موجود
records available اطلاعات موجود
wight موجود زنده
ready money پول موجود
preexistent ازلیت موجود از قبل
polyembryony موجود چند جنینی
water hardness [میزان املاح موجود در آب]
hygroscopic moisture رطوبت موجود در هوا
on hand وسایل موجود درانبار
microorganism موجود ذره بینی
uric موجود در ادرار پیشابی
dermatome قسمت خارجی یک موجود
hemophile موجود خون دوست
The root of exisiting differences. ریشه اختلافات موجود
undertone ته صدا موجود در زمینه
anaerobe موجود غیر هوازی
back order اماد غیر موجود
available supply rate نواخت اماد موجود
virtual موجود بالقوه تقدیری
undertones ته صدا موجود در زمینه
all available تمام توپخانه موجود
organisms ترکیب موجود زنده
organism ترکیب موجود زنده
nonentities چیز غیر موجود
nonentity چیز غیر موجود
microorganisms موجود ذره بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com