English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
differentiated products کالاهای ناهمگن
Other Matches
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
inhomogeneous ناهمگن
heterogeneous ناهمگن
heterogeneous ناهمگن نامتجانس
hetrogeneous ناهمگن ناهنجار
heterogeneous reaction واکنش ناهمگن
zoned earth dam سد خاکی ناهمگن
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
heterogeneous catalyst کاتالیزور ناهمگن
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
nondurable goods کالاهای بی دوام
mixed goods کالاهای مختلط
merit goods کالاهای ایده ال
merit goods کالاهای مطلوب
complementary goods کالاهای مکمل
consumables کالاهای مصرفی
producer goods کالاهای سرمایهای
producer goods کالاهای تولیدی
commercial items کالاهای تجارتی
consumption goods کالاهای مصرفی
labor intensive goods کالاهای کاربر
intermediate goods کالاهای واسطه
goods inwards کالاهای دریافتی
goods receiving کالاهای دریافتی
hazardous goods کالاهای خطرناک
heavy goods کالاهای سنگین
fancy goods کالاهای تجملی
goods on consignment کالاهای امانی
expendable supplies کالاهای مصرفی
durables کالاهای بادوام
durable goods کالاهای بادوام
intermediate goods کالاهای واسطهای
differentiated products کالاهای متفاوت
goods intake کالاهای دریافتی
investment goods کالاهای سرمایهای
inwards goods کالاهای وارداتی
goods in transit کالاهای عبوری
collective goods کالاهای جمعی
public goods کالاهای عمومی
purpose made کالاهای خاص
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
exports کالاهای صادراتی
imports کالاهای وارداتی
supporting goods کالاهای حمایتی
necessities کالاهای ضروری
substitute goods کالاهای جانشین
visibles کالاهای مرئی
spot goods کالاهای موجود
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
consumer goods کالاهای مصرفی
capital goods کالاهای سرمایهای
producer's goods کالاهای مولد
available goods کالاهای موجود
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
attractive goods کالاهای جذاب
prohibited goods کالاهای ممنوعه
soft goods کالاهای بی دوام
spot goods کالاهای اماده تحویل
goods inwards کالاهای درحال تحویل
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
stock accounting حساب کالاهای موجود
visibles کالاهای قابل رویت
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای درحال تحویل
soft goods کالاهای مصرف شدنی
service stock اماد و کالاهای جنگی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
prohibited goods کالاهای منع شده
overdue goods کالاهای تحویل نشده
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
man made goods کالاهای ساخت بشر
secondhand goods کالاهای دست دوم
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
competitive goods کالاهای مورد رقابت
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
fabrication کالاهای ساخته شده
finished goods کالاهای ساخته شده
free list صورت کالاهای بی گمرک
finished goods کالاهای اماده فروش
stock markets بورس کالاهای مختلف
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
jetsam کالاهای به دریا ریخته شده
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com