English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
shipment [American] کالای ارسال شده
consignment کالای ارسال شده
delivery کالای ارسال شده
Search result with all words
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
Other Matches
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
xmodem پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
messages روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
XON/XOFF پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
scroll حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scrolls حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
corrects روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
synchronous پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destination محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destinations محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
dispatches ارسال کردن ارسال
dispatched ارسال کردن ارسال
dispatch ارسال کردن ارسال
despatches ارسال کردن ارسال
despatching ارسال کردن ارسال
despatched ارسال کردن ارسال
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
final goods کالای نهائی
consumer's goods کالای مصرفی
Contraband goods. کالای قا چاق
rip-off کالای قلابی
economic good کالای اقتصادی
end item کالای ضروری
rip-offs کالای قلابی
dead stock کالای بنجل
easy commodity کالای نا مرغوب
fakement کالای قلب
import کالای رسیده
import کالای وارده
imported کالای رسیده
free good کالای رایگان
luxury good کالای لوکس
naval stores کالای دریایی
normal good کالای معمولی
normal good کالای عادی
merchandise کالای تجارتی
purpose made کالای سفارشی
jetsam کالای اب اورد
the goods in question کالای موردبحث
scaron کالای کمیاب
smuggled goods کالای قاچاق
labeled cargo کالای ویژه
knit goods کالای کش بافت
inferior good کالای پست
limited editions کالای محدود
limited edition کالای محدود
frustrated cargo کالای سرگردان
goods in pledge کالای گروی
frustrated cargo کالای متروکه
general cargo کالای معمولی
giffen good کالای گیفن
goods afloat کالای در راه
stolen goods کالای مسروقه
in wards کالای رسیده
wage good کالای مزدی
smuggled merchandise کالای قاچاق
imported کالای وارده
shoddy کالای تقلبی
shipment [American] کالای ارسالی
consumer brand کالای پر مصرف
stapling کالای عمده
stapled کالای عمده
delivery کالای ارسالی
commodity کالای مصرفی
consigned inventory کالای امانی
commodities کالای مصرفی
consignments کالای امانی
staple کالای عمده
consignment کالای امانی
class ii property کالای طبقه 2
class i property کالای طبقه 1
consumer goods کالای مصرفی
flotsam کالای اب اورده
importing کالای وارده
importing کالای رسیده
bonded good کالای گمرکی
contraband کالای غیرمجاز
business goods کالای تولیدی
contraband کالای قاچاق
consignment کالای ارسالی
staple goods کالای بسیار ضروری
stock in trade موجودی کالای مغازه
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
swag کالای دزدیده شده
commodity market بازار کالای مصرفی
inwards واردات کالای رسیده
velveting کالای مخملی مخمل
the free list صورت کالای بی گمرک
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
perishable کالای سریع الفساد
pilefered shipment کالای حراج شده
wreckage کالای بازیافتی از کشتی و.....
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
r. ofanyone's chattles پس دادن کالای کسی
perishable کالای فاسد شدنی
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
perishable کالای فاسد شونده
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
inbound cargo کالای تخلیه نشده
ban item کالای ممنوع الورود
standard کالای جانشین رزمی
shipments کالای در حال حمل
consignments کالای امانت فروش
consignment محموله کالای ارسالی
standards کالای جانشین رزمی
finished product کالای اماده فروش
scrap heap انبار کالای قراضه
consignments محموله کالای ارسالی
consignee گیرنده کالای ارسالی
scrap-heap انبار کالای قراضه
we d. in silks ما کالای ابریشمی میفروشیم
dead stock کالای بدون خریدان
shipment کالای در حال حمل
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
consignment کالای امانت فروش
importable کالای قابل واردکردن
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
found shipment کالای بدون بارنامه یا رسید
common goods کالای مورد نیاز عموم
exporting بیرون بردن کالای صادره
exported بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
ship ton وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
export بیرون بردن کالای صادره
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
pilefered shipment کالای فرسوده حراج شده
shipment کالای حمل شده باکشتی
jettisons بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning بدریا ریزی کالای کشتی
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
jettisoned بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest بارنامه حمل کالای دریایی
shipments کالای حمل شده باکشتی
jettison بدریا ریزی کالای کشتی
finish stock موجودی کالای ساخته شده
complete substitution وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
inbound cargo کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
exclusion principle درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
bulk carriers کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
bulk carrier وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
spot sale فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
stapling کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com