English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
finished product کالای اماده فروش
Other Matches
consignments کالای امانت فروش
consignment کالای امانت فروش
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
spot sale فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
tie in sales فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
finished goods کالاهای اماده فروش
on offer اماده برای فروش
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
furrier خز فروش پوست فروش
furriers خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
easy commodity کالای نا مرغوب
in wards کالای رسیده
limited editions کالای محدود
consumer goods کالای مصرفی
rip-off کالای قلابی
stolen goods کالای مسروقه
the goods in question کالای موردبحث
jetsam کالای اب اورد
rip-offs کالای قلابی
limited edition کالای محدود
luxury good کالای لوکس
delivery کالای ارسالی
consignment کالای ارسالی
shipment [American] کالای ارسالی
normal good کالای معمولی
normal good کالای عادی
labeled cargo کالای ویژه
staple کالای عمده
Contraband goods. کالای قا چاق
inferior good کالای پست
flotsam کالای اب اورده
knit goods کالای کش بافت
naval stores کالای دریایی
smuggled merchandise کالای قاچاق
economic good کالای اقتصادی
end item کالای ضروری
consignment کالای امانی
final goods کالای نهائی
consignments کالای امانی
importing کالای وارده
class ii property کالای طبقه 2
class i property کالای طبقه 1
importing کالای رسیده
fakement کالای قلب
contraband کالای قاچاق
contraband کالای غیرمجاز
smuggled goods کالای قاچاق
wage good کالای مزدی
consumer's goods کالای مصرفی
dead stock کالای بنجل
scaron کالای کمیاب
consumer brand کالای پر مصرف
merchandise کالای تجارتی
consigned inventory کالای امانی
commodities کالای مصرفی
frustrated cargo کالای متروکه
purpose made کالای سفارشی
goods in pledge کالای گروی
general cargo کالای معمولی
giffen good کالای گیفن
stapled کالای عمده
bonded good کالای گمرکی
stapling کالای عمده
goods afloat کالای در راه
frustrated cargo کالای سرگردان
business goods کالای تولیدی
import کالای وارده
import کالای رسیده
imported کالای رسیده
commodity کالای مصرفی
shoddy کالای تقلبی
free good کالای رایگان
imported کالای وارده
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
we d. in silks ما کالای ابریشمی میفروشیم
dead stock کالای بدون خریدان
inwards واردات کالای رسیده
importable کالای قابل واردکردن
velveting کالای مخملی مخمل
ban item کالای ممنوع الورود
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
commodity market بازار کالای مصرفی
inbound cargo کالای تخلیه نشده
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
consignee گیرنده کالای ارسالی
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
shipment [American] کالای ارسال شده
the free list صورت کالای بی گمرک
shipments کالای در حال حمل
swag کالای دزدیده شده
consignments محموله کالای ارسالی
staple goods کالای بسیار ضروری
r. ofanyone's chattles پس دادن کالای کسی
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
stock in trade موجودی کالای مغازه
pilefered shipment کالای حراج شده
wreckage کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable کالای فاسد شونده
perishable کالای سریع الفساد
consignment کالای ارسال شده
standard کالای جانشین رزمی
scrap heap انبار کالای قراضه
scrap-heap انبار کالای قراضه
perishable کالای فاسد شدنی
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
shipment کالای در حال حمل
delivery کالای ارسال شده
standards کالای جانشین رزمی
consignment محموله کالای ارسالی
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
exported بیرون بردن کالای صادره
export بیرون بردن کالای صادره
finish stock موجودی کالای ساخته شده
contract shipment number شماره بارنامه کالای ارسالی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
pilefered shipment کالای فرسوده حراج شده
common goods کالای مورد نیاز عموم
shipment کالای حمل شده باکشتی
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
jettison بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning بدریا ریزی کالای کشتی
found shipment کالای بدون بارنامه یا رسید
jettisons بدریا ریزی کالای کشتی
shipments کالای حمل شده باکشتی
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
ocean manifest بارنامه حمل کالای دریایی
exporting بیرون بردن کالای صادره
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
ship ton وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
stockists فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
complete substitution وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
exclusion principle درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
obligated stocks کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
staple کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
bulk carriers وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carrier وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
general stores فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
stapling کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
efficiency point حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
end item وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com