English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (27 milliseconds)
English Persian
ware کالای فروشی پرهیز کردن از
wares کالای فروشی پرهیز کردن از
Other Matches
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
shun پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunned پرهیز کردن اجتناب کردن از
shuns پرهیز کردن اجتناب کردن از
shunning پرهیز کردن اجتناب کردن از
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
to prank out oneself خود فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
oversells فزون فروشی کردن
oversold فزون فروشی کردن
overselling فزون فروشی کردن
retail خرده فروشی کردن
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
wholesale بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffle زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize از روی خامی علم فروشی کردن
snuffling زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pontificated اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate اسقفی کردن فضل فروشی کردن
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
gardyloo پرهیز
avoidance پرهیز
eschewal پرهیز
abstinence پرهیز
diets پرهیز
dieting پرهیز
abstinence;or abstinency پرهیز
dieted پرهیز
abstention پرهیز
abstentions پرهیز
diet پرهیز
turning away پرهیز
regimen پرهیز غذایی
abstainer پرهیز کننده
regimens پرهیز غذایی
abstemiously با پرهیز و امساک
non abstainer پرهیز گار
sanctity پرهیز کاری
negative virtue پرهیز از بدی
indeclinable پرهیز نکردنی
shunner پرهیز کننده
abstemiousness پرهیز و امساک
lenten روزهای پرهیز وروزه
piety پرهیز گاری خداترسی
nephalism پرهیز از نوشابه خوری
holiness پرهیز کاری لقب پاپ
pietist وابسته به پرهیز گاری پارسا
lent 04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
abstinence ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
burdened مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
dietetics فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
A wise man avoids edged tools. <proverb> آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
disposability فروشی
on offer فروشی
on sale فروشی
for sale فروشی
sales فروشی
smithies اهن فروشی
priggishness علم فروشی
ironmongery اهن فروشی
drugstores دوا فروشی
smithy اهن فروشی
jewelry جواهر فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
grocer's خواربار فروشی
food shop خواربار فروشی
grocery خواربار فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
priggery علم فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
staple مرکزعمده فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
retail trade خرده فروشی
retail sales خرده فروشی
wholesale عمده فروشی
retail dealing خرده فروشی
drugstore دوا فروشی
prudishness عفت فروشی
snobbery افاده فروشی
slave trade برده فروشی
retail خرده فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
salter نمک فروشی
retail جزئی فروشی
pedlary دست فروشی
bijouterie جواهر فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
barroom نوشابه فروشی
slopwork دوخته فروشی
peacockery خود فروشی
greengrocery سبزی فروشی
dealing in slaves برده فروشی
cash crop محصول فروشی
cash crop فرآورد فروشی
butchery business گوشت فروشی
taproom بارمشروب فروشی
glassman شیشه فروشی
newsstand روزنامه فروشی
draperies پارچه فروشی
wineshop باده فروشی
toggery لباس فروشی
whole sale trade عمده فروشی
draperies ماهوت فروشی
upholstery مبل فروشی
toploftiness خود فروشی
optometry عینک فروشی
haberdashery خرازی فروشی
upholstery پرده فروشی
chandlery شمع فروشی
short sale پیش فروشی
perfumery عطر فروشی
drapery پارچه فروشی
drapery ماهوت فروشی
pedantry فضل فروشی
short sale سلم فروشی
tap room محل پیاله فروشی
resale price بهای خرده فروشی
retail price بهای خرده فروشی
quantity rebate تخفیف عمده فروشی
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
wholesale price قیمت عمده فروشی
taproom محل پیاله فروشی
retail price قیمت خرده فروشی
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
bookshops دکان کتاب فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
pot house ابجو فروشی خرابات
box office باجه بلیط فروشی
cutlery کارد وچنگال فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
proslavery طرفداری از برده فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
bookshop دکان کتاب فروشی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
bar میکده بارمشروب فروشی
bars میکده بارمشروب فروشی
newsstand دکه روزنامه فروشی
peltry پوست خام فروشی
quantity discount تخفیف عمده فروشی
pedantry or pedantism علم فروشی خام
barroom بار یا پیاله فروشی
mercery مغازه پارچه فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
groggery نوشابه فروشی میخانه
vintnery عمده فروشی شراب
ostentation خود فروشی تظاهر
dramshop بار مشروب فروشی
dramshop سالن مشروب فروشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
smithy فلز فروشی اهنگری
wineshop مغازه شراب فروشی
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
smithies فلز فروشی اهنگری
swagger کبر فروشی خودستایی
swaggered کبر فروشی خودستایی
swaggering کبر فروشی خودستایی
swaggers کبر فروشی خودستایی
gaudiness خودنمائی جلوه فروشی
trade price قیمت عمده فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
convenience stores خواربار فروشی کوچک
sales جنس فروشی فروش
ticket office باجه بلیت فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
convenience store خواربار فروشی کوچک
milk float عرابه یا چرخ شیر فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
milk floats عرابه یا چرخ شیر فروشی
commission حق العمل کاری امانت فروشی
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
cantina مغازه خواربار یامشروب فروشی
profit cannibalism افراط در تخفیف و ارزان فروشی
Where is the booking office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the ticket office? باجه بلیت فروشی کجاست؟
short sale بیع سلف پیش فروشی
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
normal good کالای عادی
shoddy کالای تقلبی
merchandise کالای تجارتی
consigned inventory کالای امانی
flotsam کالای اب اورده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com