English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
expendable property کالای مصرفی اماد مصرفی
Other Matches
sumptuary law قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
commodities کالای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
commodity کالای مصرفی
consumer goods کالای مصرفی
commodity market بازار کالای مصرفی
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
inputted مصرفی
disutility بی مصرفی
input مصرفی
disposability مصرفی
needlessness بی مصرفی
consumer goods کالاهای مصرفی
consumption diseconomies زیانهای مصرفی
consumption credit اعتبار مصرفی
autoconsumption خود مصرفی
expendable supplies کالاهای مصرفی
consumer capital سرمایه مصرفی
consumables کالاهای مصرفی
nonexpendable غیر مصرفی
consumer industries صنایع مصرفی
consumption expenditures هزینههای مصرفی
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
consumable stock موجودی مصرفی
expendable items اقلام مصرفی
consumable ماده مصرفی
affluent society جامعه مصرفی
consumption lending وام مصرفی
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
coloring agent رنگ مصرفی
maxvo بیشینه اکسیژن مصرفی
exposure dose مقدار دوز مصرفی
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
consumption economies صرفه جوئیهای مصرفی
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
expendable items اقلام مصرفی شدنی
bar stock ماده اولیه مصرفی
maxvo حداکثر اکسیژن مصرفی
names کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
make up feed اب مصرفی دیگ بخار ناو
name کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
real balance effect اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
algorithms قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
transubstantiation اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
auto توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
water supply اماد اب
water supplies اماد اب
bulk material اماد یک جا
follow up اماد بعدی
assault supplies اماد هجومی
materiel management مدیریت اماد
follow up supply اماد متعاقب
follow up supply اماد بعدی
bulk supply اماد با کانتینر
general supplies اماد عمومی
bulk supply اماد عمده
essential supply اماد حیاتی
essential supply اماد ضروری
intransit stock اماد سیال
care of supplies مراقبت اماد
bulk material اماد حجیم
level of supply سطح اماد
gratuitous issue اماد پیشکشی
air landed supply اماد هوانشستی
air material اماد هوایی
care of supplies نگهداری اماد
mission load اماد عملیاتی
depot supply اماد امادگاهی
supply route مسیر اماد
supply route اماد راه
supply point نقطه اماد
supply control کنترل اماد
stockage ذخیره اماد
consigned inventory اماد امانی
unit supply اماد یکانی
condition code کدوضعیت اماد
stocked اماد ذخیره
stock اماد ذخیره
supply sergeant گروهبان اماد
critical item اماد حساس
train بنه اماد
trained بنه اماد
trains بنه اماد
armed جنگ اماد
development order دستوربهبود اماد
procurement تامین اماد
supply support پشتیبانی اماد
short supply اماد کم یاب
class i supplies اماد طبقه 1
category اقلام اماد
one day's supply یک روز اماد
depot supply اماد دپویی
class ii supplies اماد طبقه 2
requisition line خط درخواست اماد
categories انواع اماد
class iv supplies اماد طبقه 4
shop supply اماد تعمیرگاهی
class v supplies اماد طبقه 5
commodity command فرماندهی اماد
resupply اماد مجدد
reserve stock اماد ذخیره
deteriorating supplies اماد فاسد شدنی
development order دستور ساخت اماد
base reserves اماد مبنای ذخیره
balanced supply اماد متعادل شده
basic end item اقلام اولیه اماد
balanced stock ذخیره اماد متعادل
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
back order اماد غیر موجود
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
available supply rate نواخت اماد موجود
automatic supply روش خودکار اماد
automatic supply سیستم اماد خودکار
class i installation انبار اماد طبقه 1
day of supply تعداد روزهای اماد
control period دوره کنترل اماد
emergency leave سطح اماد اضطراری
bulk supply اماد به طور قوال
distribution point نقطه توزیع اماد
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
centralized items اقلام اماد تمرکزی
distribution area منطقه توزیع اماد
class i activity اجرای اماد طبقه 1
expendable property اماد مصرف شدنی
distribution point نقطه تقسیم اماد
class ii installation انبار اماد طبقه 2
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
control level سطح کنترل اماد
early resupply تجدید اماد به موقع
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
consumable supplies اماد مصرف شدنی
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
procurement تهیه و تحویل اماد
service stock اماد و کالاهای جنگی
row stack فاصله اماد از دیوار
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
resupply تجدید اماد کردن
requisition line مسیر درخواست اماد
required supply rate نواخت اماد موردنیاز
naval stores ذخایر و اماد دریایی
main supply route مسیر اصلی اماد
main supply route اماد راه اصلی
assemblage جمع اوری اماد
assemblages جمع اوری اماد
short supply اماد کمبود دار
stock funds اعتبار نقدی اماد
procuring تهیه و تحویل اماد
distribution جدول توزیع اماد
distributions جدول توزیع اماد
unit train بنه اماد یکان
unit reserves اماد ذخیره یکانی
table of distribution جدول تقسیم اماد
resources منابع اماد ذخایر
supply route خط تدارکات راه اماد
inventory ذخیره موجودی اماد
procure تهیه و تحویل اماد
procured تهیه و تحویل اماد
procures تهیه و تحویل اماد
issue priority تقدم توزیع اماد
application study بررسی پذیرش اماد
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
antimateriel agent عامل فساد اماد
logistical مربوط به اماد یکانها
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition day of supply روز اماد مهمات
administrative lead time زمان اداری دریافت اماد
status code رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
administrative shippings ارسال اماد به طریق اداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com