Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
the goods are orlie in pledge
کالا در گرو اوست
Other Matches
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
it is he that
اوست که
it is up to him to
با اوست که
to rank the soldiers
اوست
he is if the right
حق با اوست
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
he is f. her
مایل اوست
that right inheres in him
این حق اوست
In that case he is right.
د رآنصورت حق با اوست
it is his fault
تقصیر اوست
it is usual with him
معمول اوست
is that her
ایا اوست
the fault lies with him
تقصیر با اوست
it is mortal to him
کشنده اوست
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
it is under his nose
پیش روی اوست
it is under his nose
درست جلوچشم اوست
batters
توپزنی که نوبت اوست
he loves herher to d.
دیوانه عشق اوست
it is personal to himself
مال شخص اوست
It belongs to him personally.
متعلق بشخص اوست
it is a libel on him
مایه ابروئی اوست
batter
توپزنی که نوبت اوست
There is some talk of his resigning.
صحبت از استعفای اوست
it is his very own
مال خود اوست
imeant his brother
مقصودم برادر اوست
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
it depends on his approval
منوط به موافقت و تصویب اوست
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
every dog has his d.
هرکسی چندروزه نوبت اوست
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker
کروکه بازی که نوبت اوست
strikers
کروکه بازی که نوبت اوست
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
he has the p of forgiving
بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
that is his look
این کار وابسته بخود اوست
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
it is his p to forgive
بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
noah ark
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
every dog has his day
<idiom>
<none>
هرکسی پنج روزه نوبت اوست
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
first come, first served
<idiom>
هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
She is handicapped by her age . Her age stands in her way .
سنش مانع کار او است ( مانعی درراه اوست )
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
gallio
ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
blue flag
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
matters
کالا
stuffed
کالا
produce
کالا
produced
کالا
produces
کالا
article
کالا
articles
کالا
goods
کالا
cargo
کالا
products
کالا
commodity
کالا
product
کالا
chattel
کالا
good
کالا
matter
کالا
stuff
کالا
stuffs
کالا
cargoes
کالا
mattering
کالا
mattered
کالا
commodities
کالا
trafficked
کالا
object of sale
کالا
traffic
کالا
mercery
کالا
merchandise
کالا
materials
کالا
material
کالا
trafficking
کالا
traffics
کالا
traffick
کالا
wares
کالا
ware
کالا
stowage
انبار کالا
exclusion principle
کالا نیستندشد
stock requisition
درخواست کالا
lien on goods
حق حبس کالا
margin utility
حد مطلوبیت کالا
storeroom
انبار کالا
stock room
انبار کالا
on receipt of the goods
برسیدن کالا
on receipt of the goods
بوصول کالا
mock up
مدل کالا
order for goods
سفارش کالا
handling of goods
جابجایی کالا
commodity exchange
بورس کالا
commodity exchange
مبادله کالا
commodity code
علامت کالا
commodity code
شماره کالا
commodity code
رمز کالا
collection of goods
دریافت کالا
commodities exchange
بورس کالا
commodity agreement
موافقتنامه کالا
commodity broker
دلال کالا
commodity broker
واسطه کالا
commodity flow
جریان کالا
commodity market
بازار کالا
showroom
نمایشگاه کالا
showrooms
نمایشگاه کالا
fate of goods
وضعیت کالا
copper alloy
همبسته کالا
consignor
فرستنده کالا
acceptance of goods
پذیرفتن کالا
bill of goods
صورت کالا
commodity catalogue
کاتالوگ کالا
depots
انبار کالا
trafficking
مبادله کالا
traffics
مبادله کالا
barter
دادوستد کالا
bartered
دادوستد کالا
bartering
دادوستد کالا
warehouse
انبار کالا
barters
دادوستد کالا
interchanges
مبادله کالا
interchanged
مبادله کالا
trafficked
مبادله کالا
depot
انبار کالا
interchanging
مبادله کالا
inventory
صورت کالا
sample
نمونه کالا
sampled
نمونه کالا
samples
نمونه کالا
inventories
موجودی کالا
interchange
مبادله کالا
inventory
موجودی کالا
traffic
مبادله کالا
fair
نمایشگاه کالا
fairer
نمایشگاه کالا
commodity
کالا جنس
gluts
فراوانی کالا
glut
وفور کالا
drafts
بسته کالا
commodities
کالا جنس
fairs
نمایشگاه کالا
glut
فراوانی کالا
gluts
وفور کالا
draft
بسته کالا
fairest
نمایشگاه کالا
warehouses
انبار کالا
holds
انبار کالا
hold
انبار کالا
drafted
بسته کالا
dead pledge
گرو زمین و کالا
stock
موجودی کالا ذخیره
design change
تغییر شکل کالا
despatch documents
اسناد ارسال کالا
price tag
برچسب قیمت کالا
containerization
حمل کالا با کانتینر
shipper
فرستنده کالا با کشتی
selling costs
هزینههای فروش کالا
proforma
پیشنهاد فروش کالا
product liability
مسئوولیت در قبال کالا
sales tax
مالیات بر فروش کالا
delivery order
دستور تحویل کالا
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
shipping agent
موسسه حمل کالا
destination port
بندر تحویل کالا
owner's risk
ریسک صاحب کالا
released
ترخیص کردن کالا
releases
ترخیص کردن کالا
freight forwarder
حمل کننده کالا
storehouse
مخزن انبار کالا
deliveries
تحویل کالا دادن
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
delivery
تحویل کالا دادن
goods received note
برگه دریافت کالا
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
initial campaign
معرفی کالا به بازار
release
ترخیص کردن کالا
marketing area
منطقه توزیع کالا
storehouses
مخزن انبار کالا
discount of goods
تخفیف روی کالا
distribution cost
هزینه توزیع کالا
distribution system
شبکه توزیع کالا
order time
زمان سفارش کالا
price
ارزش پولی کالا
prices
ارزش پولی کالا
mock up
نمونه نمایشی کالا
materiel cognizance
مدیریت تشخیص کالا
mass production of goods
تولید انبوه کالا
fairing
ارمغانی که از نماسشگاه کالا
identification of supplies
تشخیص هویت کالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com