Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
coach house
کالسکه خانه
Other Matches
charioteers
کالسکه چی
coachmen
کالسکه چی
coachman
کالسکه چی
carriage
کالسکه
charioteer
کالسکه چی
coaches
کالسکه
stagecoaches
کالسکه
coach
کالسکه
brougham
کالسکه
stagecoach
کالسکه
carriages
کالسکه
coached
کالسکه
broughams
کالسکه
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
carriageways
راه کالسکه رو
perambulators
کالسکه بچه
carriageway
راه کالسکه رو
coupe
دلیجان کالسکه
staging
رانندگی کالسکه
prams
کالسکه بچه
landaus
کالسکه کروکی
landau
کالسکه کروکی
baby buggy
کالسکه بچه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
perambulator
کالسکه بچه
post chaise
کالسکه پست
pram
کالسکه بچه
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
landaulet
کالسکه کروکی کوچک
choach box
جای کالسکه ران
coach box
جای کالسکه ران
coach fellow
یک لنگه اسب کالسکه
tallyho
کالسکه سریع السیر مسافری
limo
اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
fiacre
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
limousine
اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
cariole
درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
caroche
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
hackney coach
کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
lodge
خانه
alveolate
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
rooms
خانه
domicile
خانه
domiciles
خانه
within doors
در خانه
houseless
بی خانه
i was under his roof
در خانه
her house
خانه اش
shack
خانه
housing
خانه ها
honeycombs
خانه خانه
lodged
خانه
lodges
خانه
lar
خانه
lares
خانه
shacks
خانه
materfamilias
زن خانه
roommates
هم خانه
furnace house
خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
cellular
خانه خانه
checkered
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
quarterage
خانه
roommate
هم خانه
dwellings
خانه
dwelling
خانه
cellulated
خانه خانه
cloisonne
خانه خانه
her house
خانه ان زن
pigeon-holes
خانه
homes
خانه
pieds-a-terre
خانه
pied-a-terre
خانه
houses
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
house
خانه
housed
خانه
double-fronted
خانه دو در
sockets
خانه
socket
خانه
home
خانه
houseroom
جا در خانه
cells
خانه
room
خانه
cell
خانه
door lock
کلید خانه
housewifely
خانه دار
gambling house
قمار خانه
housewifery
خانه دار
fuse block
خانه فیوز
hub or hub by
خانه دار
husbandman
سرپرست خانه
freemasons hall
فراموش خانه
domiciliary
مربوط به خانه
earth house
خانه زیرزمینی
dwelling house
خانه مسکونی
dwelling construction
خانه سازی
domiciliate
خانه مسکن
frater
سفره خانه
gaming house
قمار خانه
house work
خانه داری
homemaker
خانه دار
homebred
خانه پرورده
house agent
دلال خانه
goodwife
کدبانوی خانه
grummet
شاگرد خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
household art
فن اداره خانه
house top
بام خانه
house to let
خانه اجارهای
house to get
خانه اجارهای
bell-gable
ناقوس خانه
home born
خانه زاد
domicil
مقر خانه
bookbindery
صحاف خانه
bordel
فاحشه خانه
brick yard
اجرپز خانه
butler pantry
ابدار خانه
cabana
خانه کوچک
camera obscura
تاریک خانه
caserne
سرباز خانه
bindery
صحاف خانه
bawdy house
فاحشه خانه
ranch house
خانه یک اشکوبه
department
وزارت خانه
departments
وزارت خانه
active cell
خانه کاری
alveolus
شش خانه حبابچه
armory
اسلحه خانه
baby house
عروسک خانه
bawdy house
جنده خانه
chancery
دفتر خانه
coffeehouse
قهوه خانه
convalescent home
نقاهت خانه
custom house
گمرک خانه
dacha
خانه ییلاقی
delivery to the home
تحویل در خانه
dishouse
بی خانه کردن
disorderly house
خانه بدنام
disorderly house
فاحشه خانه
coffee shop
قهوه خانه
coffee room
خوارک خانه
chequer
خانه شطرنج
chop house
خوراک خانه
coach house
درشکه خانه
coffee house
قهوه خانه
poor house
مسکین خانه
domatophobia
خانه هراسی
pinacotheca
نگار خانه
spence
ابدار خانه
spense
ابدار خانه
spinsterhood
خانه ماندگی
stay at home
خانه نشین
steading
خانه با متعلقات
steading
خانه رعیتی
summer house
خانه تابستانی
Outside the house.
بیرون از خانه
reading rooms
قرائت خانه
reading room
قرائت خانه
systems house
خانه سیستم ها
secretariate
دبیر خانه
safe house
خانه امن
robe de chambre
لباس خانه
bell-cote
ناقوس خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com