English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
Other Matches
concrete mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
cement mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
concrete بتون
ferroconcrete بتون ارمه
ice crete بتون مسلح
ferroconcrete بتون مسلح
reinforced concrete بتون مسلح
ice crete بتون فشرده
lally ستون بتون ارمه
ice crete بتون یک پارچه یا پیش ساخته
viaducts پل بتون ارمه روی دره
viaduct پل بتون ارمه روی دره
truckloads یک کامیون پر
camion کامیون
truckload یک کامیون پر
cl کامیون کامیون
vehicular کامیون
cl کامیون پر
truck vehicle کامیون
lorry کامیون
road transport vehicle کامیون
trucking کامیون
trucked کامیون
truck کامیون
trucks کامیون
lorries کامیون
wreckers کامیون اخراجات
trucked کامیون بارکش
truckers راننده کامیون
truckman راننده کامیون
trucker راننده کامیون
motortruck کامیون باری
truck loading سربار کامیون
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
truck کامیون بارکش
carload یک بار کامیون
truckloads به اندازهی یک کامیون
small truck کامیون کوچک
high speed truck کامیون پردور
truck trailer ترایلر کامیون
dump truck کامیون کمپرسی
teamster کامیون ران
truckload به اندازهی یک کامیون
trucking کامیون بارکش
trucks کامیون بارکش
wrecker کامیون اخراجات
truckage بارکشی با کامیون
stake truck کامیون نرده دار
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
fot تحویل روی کامیون
tow car کامیون جرثقیل دار
tow truck کامیون جرثقیل دار
cl برحسب بار هر کامیون
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
free on truck تحویل کالا روی کامیون
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
dumper ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
icing مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
containers صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
composite مخلوط
compost مخلوط
blent مخلوط شد
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
macedoine مخلوط
admixture مخلوط
admixtion مخلوط
confused مخلوط
blend مخلوط
hash مخلوط
mixture مخلوط
blending مخلوط
blends مخلوط
blender مخلوط کن
mixtures مخلوط
mixers مخلوط کن
mixer مخلوط کن
blenders مخلوط کن
mixed مخلوط
hash مخلوط کردن
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
homogeneous mixture مخلوط همگن
hot mixer مخلوط کننده
staffs مخلوط سیمان و گچ
gas mixture مخلوط گاز
porridge چیز مخلوط
laudanum مخلوط افیون
mixture بتن مخلوط کن
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
mixtures بتن مخلوط کن
cryogen مخلوط سرمازا
staffed مخلوط سیمان و گچ
immiscible مخلوط نشدنی
mixture control کنترل مخلوط
weak mixture مخلوط ضعیف
terpenoid مخلوط باترپن
melt مخلوط کردن
ternary mixture مخلوط سه تایی
syncrasy مخلوط کردن
powder mixer گرد مخلوط کن
proportioner مخلوط کن شیمیایی
pug mill اسیای گل مخلوط کن
solid solution کریستال مخلوط
melts مخلوط کردن
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
staff مخلوط سیمان و گچ
intercarrier beat زنه مخلوط
intercarrier buzz وزوز مخلوط
interlard مخلوط کردن
intermeddle مخلوط کردن
lean mixture مخلوط رقیق
melange مخلوط امیختگی
mell مخلوط کردن
miscible مخلوط شدنی
mixed crystal کریستال مخلوط
mixed gas گاز مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
rich mix مخلوط پر مایه
confect مخلوط کردن
meddle مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
puddle مخلوط کردن
unadulterated مخلوط نشده
blends مخلوط کردن
mixes مخلوط ترکیبی
azeotropic mixture مخلوط همجوش
mixes امیزه مخلوط
intermingle با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
mixing مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
meddles مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
intermingling با هم مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
admix مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
batch mixer مخلوط کن ضربهای
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
blend مخلوط کردن
concrete mix مخلوط بتن
mixers مخلوط کننده
mixer مخلوط کننده
blend مخلوط امیختگی
blends مخلوط امیختگی
blent مخلوط کرد
crab cocktail مخلوط خرچنگ
mix امیزه مخلوط
commix مخلوط کردن
mix مخلوط ترکیبی
unscourced wool پشم مخلوط
mixes امیختن مخلوط کردن
mixed crude oil نفت خام مخلوط
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
miscible مخلوط شدنی امیزنده
brandy با کنیاک مخلوط کردن
harsh مخلوط بتن سفت
mix مخلوط کردن ترکیب
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
mixes مخلوط کردن ترکیب
souse با ترشی مخلوط کردن
mix امیختن مخلوط کردن
modulator لامپ مخلوط کننده
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
organic silt مخلوط بامواد الی
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
mixer tube لامپ مخلوط کننده
mixer stage طبقه مخلوط کننده
agitation مخلوط کردن اشفتگی
shuffle بهم مخلوط کردن
harsher مخلوط بتن سفت
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
turn the mortar مخلوط کردن ملات
continous mixer مخلوط کننده دائمی
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
creole دارای نژاد مخلوط
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
creoles دارای نژاد مخلوط
brandies با کنیاک مخلوط کردن
ethylate بااتیل مخلوط کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com