Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
van
کامیون سر بسته
vans
کامیون سر بسته
Search result with all words
carryall truck
کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
Other Matches
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
trucking
کامیون
truck
کامیون
trucked
کامیون
road transport vehicle
کامیون
truck vehicle
کامیون
cl
کامیون پر
cl
کامیون کامیون
truckload
یک کامیون پر
truckloads
یک کامیون پر
lorry
کامیون
lorries
کامیون
camion
کامیون
vehicular
کامیون
trucks
کامیون
trucked
کامیون بارکش
truckload
به اندازهی یک کامیون
truck trailer
ترایلر کامیون
truckloads
به اندازهی یک کامیون
teamster
کامیون ران
trucking
کامیون بارکش
truckers
راننده کامیون
trucker
راننده کامیون
small truck
کامیون کوچک
carload
یک بار کامیون
trucks
کامیون بارکش
motortruck
کامیون باری
truckage
بارکشی با کامیون
truck loading
سربار کامیون
dump truck
کامیون کمپرسی
high speed truck
کامیون پردور
truckman
راننده کامیون
truck
کامیون بارکش
wreckers
کامیون اخراجات
wrecker
کامیون اخراجات
tow car
کامیون جرثقیل دار
dump truck
کامیون زباله بر شهرداری
cl
برحسب بار هر کامیون
tow truck
کامیون جرثقیل دار
stake truck
کامیون نرده دار
fot
تحویل روی کامیون
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
Bobtail
[tractor unit]
[American English]
تراکتور
[کامیون بدون تریلر]
tonner
کامیون دارای فرفیت معینی
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
dumper
ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
truck mixing
مخلوط کردن بتن روی کامیون
to jackknife truck-trailers
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
ready-mix truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
truck mixer
بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
dilly
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
container
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
containers
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
jackknifing
[with trailer or semi-trailer]
تا شدن
[به ۹۰ درجه و بیشتر ]
کامیون در حال حرکت
[با تریلر یا تریلر مسقف]
cabs
جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cab
جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
imperforate
بسته
packets
بسته
ice bound
یخ بسته
pack
بسته
grumous
بسته
strikebound
بسته
logical
یچ بسته
parcel
بسته
pack box
بسته
package
بسته
packages
بسته
parcels
بسته
shook
بسته
barred
بسته
uncrossed
بسته
trusser
بسته
connected
بسته
packaged
بسته
interdependent
به هم بسته
bunged up
بسته
fronted
صف بسته
jellied
بسته
clotted
بسته
pent
بسته
kits
بسته
kit
بسته
bundle
بسته
bagful
یک بسته
stacks
بسته
crossed cheque
چک بسته
bundles
بسته
bundling
بسته
crossed chaque
چک بسته
curdy
بسته
closed
بسته
stack
بسته
datagram
یچ بسته
shut
بسته
stacked
بسته
shuts
بسته
shutting
بسته
corked
بسته
pinioned
کت بسته
solid
بسته
clotty
بسته
packs
بسته
solids
بسته
packed
بسته ای
fardel
بسته
packet
بسته
lamblkin
زبان بسته
dog
دفاع بسته
dogging
دفاع بسته
closed subroutine
زیرروال بسته
closed shop
سیستم بسته
closed circuits
مدار بسته
closed circuit
مدار بسته
ironbound
با اهن بسته
dogs
دفاع بسته
it is a question of money
موضوع بسته به
case numbers
شماره بسته ها
closed economy
اقتصاد بسته
closed system
سازگان بسته
closed traverse
پیمایش بسته
finite universe
جهان بسته
closed variation
واریاسیون بسته
closed area
منطقه بسته
congealable
بسته شدنی
close column
ستون بسته
coil of rope
بسته طناب
mare clausum
دریای بسته
as the case may be
بسته بمورد
kit
بسته لوازم
lappermilk
شیر بسته
large n
سر بسته همینطوری
kits
بسته لوازم
closed fist
مشت بسته
lockfast
محکم بسته
closed file
فایل بسته
closed universe
جهان بسته
closed file
ستون بسته
coagulum
خون بسته
closed shops
سیستم بسته
gelidity
بسته شدگی
aleatory
بسته به بخت
closed group
گروه بسته
closed network
شبکه بسته
closed game
بازی بسته
closed routine
روال بسته
application package
بسته کاربردی
internal drainage
ابریز بسته
dunnage
بسته بندی
closed mind
ذهن بسته
icebound
یخ بند یخ بسته
flat pack
بسته مسطح
assumed
بخود بسته
closed system
سیستم بسته
closed loop
حلقه بسته
closed system
نظام بسته
grume
خون بسته
blocked opening
درگاه بسته
homogamy
زناشویی بسته
food packet
بسته غذایی
disk pack
گروه بسته
disk pack
بسته دیسک
cruor
خون بسته
blindfolds
چشم بسته
blindfolding
چشم بسته
blindfolded
چشم بسته
blindfold
چشم بسته
tongue-tied
زبان بسته
iron bound
با اهن بسته
box trail
سهم بسته
closed society
جامعه بسته
disk pack
گرده بسته
blind fold
با چشم بسته
investment castings
ریخته گی بسته
bound charge
بار بسته
bound electron
الکترون بسته
investment foundry
ریخته گی بسته
young ice
یخ تازه بسته
closures
بسته شدن
closure
بسته شدن
clogging
بسته شدن
closed
محرمانه بسته
shutting
بسته شدن
shuts
بسته شدن
shut
بسته شدن
packaging
بسته بندی
posts
بسته پستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com