Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
ready-mix truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
Search result with all words
truck mixing
مخلوط کردن بتن روی کامیون
ready-mix truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
cement truck
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
Other Matches
admix
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
auto rich
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
carryall truck
کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
vehicular
کامیون
road transport vehicle
کامیون
trucked
کامیون
lorry
کامیون
truckloads
یک کامیون پر
truckload
یک کامیون پر
truck vehicle
کامیون
lorries
کامیون
cl
کامیون کامیون
cl
کامیون پر
trucking
کامیون
truck
کامیون
camion
کامیون
trucks
کامیون
truck trailer
ترایلر کامیون
truckage
بارکشی با کامیون
carload
یک بار کامیون
truckman
راننده کامیون
trucks
کامیون بارکش
vans
کامیون سر بسته
van
کامیون سر بسته
high speed truck
کامیون پردور
dump truck
کامیون کمپرسی
truckers
راننده کامیون
trucker
راننده کامیون
motortruck
کامیون باری
small truck
کامیون کوچک
teamster
کامیون ران
truck loading
سربار کامیون
truckload
به اندازهی یک کامیون
truckloads
به اندازهی یک کامیون
truck
کامیون بارکش
wreckers
کامیون اخراجات
wrecker
کامیون اخراجات
trucked
کامیون بارکش
trucking
کامیون بارکش
tow truck
کامیون جرثقیل دار
dump truck
کامیون زباله بر شهرداری
fot
تحویل روی کامیون
cl
برحسب بار هر کامیون
stake truck
کامیون نرده دار
tow car
کامیون جرثقیل دار
Bobtail
[tractor unit]
[American English]
تراکتور
[کامیون بدون تریلر]
tonner
کامیون دارای فرفیت معینی
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
dumper
ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
to jackknife truck-trailers
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
truck trailer
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
dilly
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
truck mixer
بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
containers
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
anti freeze mixture
مخلوط ضد یخ
mixer
مخلوط کن
blenders
مخلوط کن
blender
مخلوط کن
mixers
مخلوط کن
admixture
مخلوط
admixtion
مخلوط
confused
مخلوط
blent
مخلوط شد
compost
مخلوط
composite
مخلوط
macedoine
مخلوط
mixture
مخلوط
blend
مخلوط
mixed
مخلوط
blending
مخلوط
blends
مخلوط
mixtures
مخلوط
hash
مخلوط
intercarrier beat
زنه مخلوط
weak mixture
مخلوط ضعیف
crab cocktail
مخلوط خرچنگ
cryogen
مخلوط سرمازا
azeotropic mixture
مخلوط ازئوتروپ
batch mixer
مخلوط کن ضربهای
blent
مخلوط کرد
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
commix
مخلوط کردن
concrete mix
مخلوط بتن
confect
مخلوط کردن
terpenoid
مخلوط باترپن
gas mixture
مخلوط گاز
rich mix
مخلوط پر مایه
pug mill
اسیای گل مخلوط کن
unscourced wool
پشم مخلوط
melange
مخلوط امیختگی
proportioner
مخلوط کن شیمیایی
mell
مخلوط کردن
powder mixer
گرد مخلوط کن
mixing in place
امیختن در جا مخلوط در جا
miscible
مخلوط شدنی
mixed semiconductor
نیمرسانای مخلوط
mixed crystal
کریستال مخلوط
mixed gas
گاز مخلوط
solid solution
کریستال مخلوط
lean mixture
مخلوط رقیق
heterogeneous mixture
مخلوط ناهمگن
ternary mixture
مخلوط سه تایی
homogeneous mixture
مخلوط همگن
hot mixer
مخلوط کننده
immiscible
مخلوط نشدنی
intercarrier buzz
وزوز مخلوط
staff
مخلوط سیمان و گچ
mixture control
کنترل مخلوط
interlard
مخلوط کردن
intermeddle
مخلوط کردن
syncrasy
مخلوط کردن
mixed glue
چسب مخلوط
azeotropic mixture
مخلوط همجوش
mixers
مخلوط کننده
mingled
مخلوط کردن
mingle
مخلوط کردن
mixing
مخلوط کردن
intermingling
با هم مخلوط کردن
intermingles
با هم مخلوط کردن
intermingled
با هم مخلوط کردن
intermingle
با هم مخلوط کردن
puddles
مخلوط کردن
puddle
مخلوط کردن
mingles
مخلوط کردن
mingling
مخلوط کردن
mixer
مخلوط کننده
meddle
مخلوط کردن
mix
امیزه مخلوط
mix
مخلوط ترکیبی
mixes
امیزه مخلوط
meddles
مخلوط کردن
meddled
مخلوط کردن
mixes
مخلوط ترکیبی
unadulterated
مخلوط نشده
blends
مخلوط کردن
blends
مخلوط امیختگی
staffs
مخلوط سیمان و گچ
laudanum
مخلوط افیون
admix
مخلوط کردن
staffed
مخلوط سیمان و گچ
melt
مخلوط کردن
hash
مخلوط کردن
melts
مخلوط کردن
porridge
چیز مخلوط
blend
مخلوط امیختگی
mixture
بتن مخلوط کن
mixtures
بتن مخلوط کن
blend
مخلوط کردن
mixer stage
طبقه مخلوط کننده
batch
اندازه مخلوط بتن
mixer tube
لامپ مخلوط کننده
mixing blade
قاشقک مخلوط کننده
olio
مخلوط چیزدرهم ریخته
agitation
مخلوط کردن اشفتگی
tempered
مخلوط کردن مزاج
harshest
مخلوط بتن سفت
harsher
مخلوط بتن سفت
mishmash
مخلوط اش شله قلمکار
miscible
مخلوط شدنی امیزنده
harsh
مخلوط بتن سفت
mixture of tar and bitumen
مخلوط قطران و قیر
modulator
لامپ مخلوط کننده
creoles
دارای نژاد مخلوط
creole
دارای نژاد مخلوط
souse
با ترشی مخلوط کردن
batches
اندازه مخلوط بتن
burdens
مخلوط کردن بار
brandies
با کنیاک مخلوط کردن
brandy
با کنیاک مخلوط کردن
ready mixed paints
رنگهای مخلوط اماده
mixed crude oil
نفت خام مخلوط
burden
مخلوط کردن بار
tempers
مخلوط کردن مزاج
organic silt
مخلوط بامواد الی
rotary drum mixer
مخلوط کننده طبلکی
turn the mortar
مخلوط کردن ملات
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
unalloyed
غیر مخلوط خالص
commingle
بهم مخلوط کردن
frequency mixer
مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
complexly
بطور پیچیده یا مخلوط
shuffles
بهم مخلوط کردن
shuffled
بهم مخلوط کردن
continous mixer
مخلوط کننده دائمی
cross loading
مخلوط کردن بارها
shuffle
بهم مخلوط کردن
hc mixture
مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
detrital cone
مخلوط افکنه واریزهای
dry blending
مخلوط سازی خشک
temper
مخلوط کردن مزاج
gas air mixture
مخلوط بنزین و هوا
etherize
بااتر مخلوط کردن
ethylate
بااتیل مخلوط کردن
shuffling
بهم مخلوط کردن
mixes
امیختن مخلوط کردن
composite lightweight concrete
بتن سبک مخلوط
intercarrier sound system
کانال صوتی مخلوط
mix
امیختن مخلوط کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com