English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (8 milliseconds)
English Persian
kanat کانالهای زه کشی زیرزمینی
Other Matches
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
marketing channals کانالهای بازاریابی
aviation channels کانالهای هوایی
routes of communication کانالهای ارتباطی
hydraulics of open channals هیدرولیک کانالهای روباز
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
babbles تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbled تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
channelled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeling رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeled رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channel رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channels رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
gondola نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
gondolas نوعی قایق که در کانالهای شهر ونیز ایتالیا معمول است
adaptive channel allocation تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
ground water اب زیرزمینی
underground زیرزمینی
subterranean زیرزمینی
cellars زیرزمینی
underground water اب زیرزمینی
cellar زیرزمینی
subsurface water اب زیرزمینی
subsurface ice یخ زیرزمینی
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
grottos غار زیرزمینی
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
underground furnace کوره زیرزمینی
underground mine معدم زیرزمینی
ground water ابهای زیرزمینی
camouflet حفره زیرزمینی
under ground working استخراج زیرزمینی
earth house خانه زیرزمینی
dug out پناهگاه زیرزمینی
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
subbing ابیاری زیرزمینی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
mattamore انبار زیرزمینی
subsoil irrigation ابیاری زیرزمینی
under ground mining استخراج زیرزمینی
under ground survey برداشت زیرزمینی
kobold غول زیرزمینی
underdrain زهکش زیرزمینی
underground cable کابل زیرزمینی
ground water trench بریدگی اب زیرزمینی
ground water table سفره اب زیرزمینی
ground water table سطح اب زیرزمینی
ground water storage اب انباشت زیرزمینی
ground water runoff جریان زیرزمینی
grotto غار زیرزمینی
caverns حفره زیرزمینی
underground شبکه زیرزمینی
grottoes غار زیرزمینی
tunnels دالان زیرزمینی
tunnel دالان زیرزمینی
tunneled دالان زیرزمینی
tunnelled دالان زیرزمینی
tunneling دالان زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
mines راه زیرزمینی
mined راه زیرزمینی
burrows سوراخ زیرزمینی
mine راه زیرزمینی
burrowing سوراخ زیرزمینی
burrow سوراخ زیرزمینی
burrowed سوراخ زیرزمینی
separated استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separates استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
metros راه آهن زیرزمینی
metro راه آهن زیرزمینی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
rhizmatous دارای ساقه زیرزمینی
underground railway راه اهن زیرزمینی
under ground راه اهن زیرزمینی
hypogeum قسمت زیرزمینی بنا
underground راه اهن زیرزمینی
actual velocity of ground water سرعت واقعی اب زیرزمینی
fluctutaion of water table نوسان سفره اب زیرزمینی
hydrogeology بررسی ابهای زیرزمینی
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
silo مخزن زیرزمینی غلات و غیره
endophagous تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
channeling اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
rhizomatous دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
intrapermafrost water ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
PRI خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
junction well چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
observation pipe لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
suprapermafrost ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
mole hill توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com