Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
focal point
کانون توجه
Search result with all words
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
Other Matches
screamer
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favorites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
focusses
کانون
focal spot
کانون
focussed
کانون
confocal
هم کانون
focussing
کانون
focus
کانون
fireplaces
کانون
focused
کانون
fireplace
کانون
focalpoint
کانون
focuses
کانون
bundle
کانون
[کاموا]
twine
کانون
[کاموا]
knot
کانون
[کاموا]
seismic focus
کانون زلزله
ball
کانون
[کاموا]
magnetic focus
کانون مغناطیسی
clew
کانون
[کاموا]
law society
کانون وکلا
bar
کانون وکلا
virtual focus
کانون مجازی
focal surface
سطح کانون
focalization
تمرکز در کانون
bifocals
دارای دو کانون
reformatory
کانون اصلاح
true or real focus
کانون حقیقی
club
کانون مجمع
clubbed
کانون مجمع
clubbing
کانون مجمع
image focal point
کانون تصویر
bifocal
دارای دو کانون
clubs
کانون مجمع
reformatories
کانون اصلاح
bars
کانون وکلا
focused
کانون عدسی
focussing
کانون عدسی
focussed
کانون عدسی
focuses
به کانون دراوردن
focus
به کانون دراوردن
focused
به کانون دراوردن
focussing
به کانون دراوردن
focuses
کانون عدسی
focus
کانون عدسی
focussed
به کانون دراوردن
bar association
کانون وکلا
focusses
کانون عدسی
focusses
به کانون دراوردن
focusses
کانونی شدن کانون
house of correction
کانون اصلاح وتربیت
bar association
کانون وکلا دادگستری
correctional institution
کانون اصلاح و تربیت
focuses
کانونی شدن کانون
focussing
کانونی شدن کانون
focussed
کانونی شدن کانون
focal
مربوط به کانون عدسی
focus
کانونی شدن کانون
focused
کانونی شدن کانون
focal plane
افق مار بر کانون عدسی
bar council
هیات مدیره کانون وکلا
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
reformatory schools
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
study for bar
دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
inns of court
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
NB
توجه!
inattentive
بی توجه
remarks
توجه
keeps
توجه
keep
توجه
attendances
توجه
attendance
توجه
heedfulness
توجه
unresponsive
بی توجه
turn to
توجه
unconsidered
بی توجه
assiduity
توجه
heedfully
با توجه
attention to orders
توجه
oblivious
بی توجه
listlessly
بی توجه
tendance
توجه
listless
بی توجه
attentiveness
توجه
advertency
توجه
attention
توجه
mindfulness
توجه
attentions
توجه
remarking
توجه
advertence
توجه
adverence
توجه
note
توجه
remarked
توجه
remark
توجه
notes
توجه
heed
توجه
heeded
توجه
re-
با توجه به
noting
توجه
re
با توجه به
heeding
توجه
heeds
توجه
care
توجه
cared
توجه
regards
توجه
mindfully
با توجه
regarded
توجه
regard
توجه
cares
توجه
engaging
جالب توجه
interesting
جالب توجه
attention to orders
توجه کنید
noticeable
قابل توجه
nota bene
قابل توجه
notables
جالب توجه
look after
توجه داشتن به
cautioned
توجه کنید
caution
اخطار توجه
cautioned
اخطار توجه
cautioning
توجه کنید
cautioning
اخطار توجه
caution
توجه کنید
notable
جالب توجه
cautions
توجه کنید
span of attention
فراخنای توجه
attention span
فراخنای توجه
attention deficit
کاستی توجه
cautions
اخطار توجه
wistfully
با دقت و توجه
notwithstanding
بدون توجه
attention seeking
توجه طلب
field of attention
میدان توجه
notices
توجه اطلاع
favor
توجه مرحمت
consideration
توجه مراعات
consideration
توجه تامل
considerations
توجه مراعات
considerations
توجه تامل
eye catcher
چیزجالب توجه
auspice
حسن توجه
yummy
جالب توجه
liberal
جالب توجه
liberals
جالب توجه
devil may care
بی توجه به مقام
noticed
توجه اطلاع
figure on
توجه کردن
notice
توجه اطلاع
inattention
عدم توجه
inattention
فقدان توجه
attention getting
توجه طلب
at nurse
در توجه دایه
unwitting
بی توجه بی هوش
introversion
توجه بدرون
intentness
سرگرمی توجه
tent
توجه کردن
hypoprosexia
فقدان توجه
tents
توجه کردن
hypoprosessis
فقدان توجه
noticing
توجه اطلاع
welfare
توجه کردن
detraction
کاهش توجه
nota bene
توجه شود
to drive at
توجه داشتن به
Your attention please.
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
get with it
<idiom>
توجه کردن
pay attention
<idiom>
توجه کردن
interests
توجه نظر
interest
توجه نظر
riding high
<idiom>
جالب توجه
auspices
حسن توجه
regards
رعایت توجه
Take care of the infant.
از نوزاد توجه کن
striking
قابل توجه
to llok
توجه کردن
to take keep
توجه کردن
to watch over
توجه کردن
tendency
توجه استعداد
tendencies
توجه استعداد
noteworthy
قابل توجه
wistfulness
توجه دقت
strikingly
قابل توجه
regarded
رعایت توجه
regard
رعایت توجه
favoring
توجه مرحمت
for this purpose
<adv.>
با توجه به این
hereto
<adv.>
با توجه به این
hereunto
<adv.>
با توجه به این
on this
<adv.>
با توجه به این
favoured
طرف توجه
favours
توجه مرحمت
favouring
توجه مرحمت
favour
توجه مرحمت
concerning this
<adv.>
با توجه به این
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com