English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
prereduction کاهش اولیه
Search result with all words
half life period مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
Other Matches
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
decreases کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
declines کاهش
reductions کاهش
acceptances کاهش
decreased کاهش
declined کاهش
decrease کاهش
deduction کاهش
declining کاهش
subtraction کاهش
imminution کاهش
subrtraction کاهش
subraction کاهش
slow down کاهش
spoils کاهش
spoiling کاهش
spoiled کاهش
spoil کاهش
reduction کاهش
falling-off کاهش
acceptance کاهش
devaluation کاهش
damp کاهش
decreases کاهش
decline کاهش
scale down کاهش
mitigation کاهش
downturns کاهش
downturn کاهش
dampest کاهش
dampers کاهش
falling off کاهش
depreciatory کاهش
shrinkage کاهش
degression کاهش
diminution کاهش
concession کاهش
abatement کاهش
wastage کاهش
rebates کاهش
decrement کاهش
rebate کاهش
attenuation کاهش
slowdown کاهش
reduce/enlarge کاهش
relief کاهش
slowdowns کاهش
initial اولیه
initialing اولیه
initialed اولیه
raw اولیه
primary اولیه
earliest اولیه
basics اولیه
basic اولیه
dispersion اولیه
rudimentary اولیه
initialled اولیه
primal اولیه
elementary اولیه
fundamental اولیه
primeval اولیه
preliminaries اولیه
preliminary اولیه
primitive اولیه
early اولیه
initialling اولیه
initials اولیه
first generation اولیه
decrement میزان کاهش
disinvestment کاهش سرمایه
shrink کاهش یافتن
abatable کاهش پذیر
mitigative مایه کاهش
decrementation کاهش پلهای
shrinking کاهش یافتن
minuend کاهش یاب
lessening کاهش دادن
rebate تخفیف کاهش
lessen کاهش دادن
anaphrodisia کاهش شهوت
clemmensen reduction کاهش کلمنسنی
decrease in value کاهش ارزش
rebates تخفیف کاهش
reductions کاهش احیاء
drop in temperature کاهش دما
shrinks کاهش یافتن
disinflation کاهش ورم
disinflation کاهش تورم
waned کاهش یافتن
wanes کاهش یافتن
waning کاهش یافتن
intensity decrease کاهش شدت
detraction کاهش کسرشان
deceleration کاهش سرعت
lessened کاهش دادن
lessens کاهش دادن
abatement کاهش الودگی
indiminishable کاهش ناپذیر
lapse rate اهنگ کاهش
dishoarding کاهش اندوخته
drive reduction کاهش سائق
mark down کاهش قیمتها
mark down کاهش قیمت
wane کاهش یافتن
detraction کاهش توجه
logarithmic decrement کاهش لگاریتمی
lapse time زمان کاهش
fall in temperature کاهش دما
reductionism کاهش گری
depreciation کاهش بها
depopulation کاهش نفوس
extinction کاهش نور
wany کاهش یافته
reduction ratio نسبت کاهش
scale down کاهش تدریجی
decreases کاهش یافتن
scale down کاهش مقیاس
reductional تبدیل کاهش
decreased کاهش یافتن
decrease کاهش یافتن
deduction کاهش تفریق
speed reduction کاهش سرعت
dishoarding کاهش ذخیره
reduction of armamentes کاهش تسلیحات
tax cuts کاهش مالیات
reduction factor ضریب کاهش
tax deduction کاهش مالیات
wage cuts کاهش دستمزد
waney کاهش یافته
taper off کاهش یافتن
slake کاهش فرونشستن
reduce کاهش یافتن
abatement [of pain] کاهش درد
slaked کاهش فرونشستن
relief [from pain] کاهش درد
alleviation کاهش درد
price reduction کاهش قیمت
easement کاهش درد
reducing کاهش یافتن
easing کاهش درد
slakes کاهش فرونشستن
palliation کاهش درد
reduces کاهش یافتن
monetary contraction کاهش پول
palliation کاهش دادن
devaluation کاهش نرخ
palliator کاهش دهنده
reduction کاهش احیاء
historical costs هزینه اولیه
initial speed سرعت اولیه
self aid کمکهای اولیه
input speed سرعت اولیه
first notions تصورات اولیه
i.c. حالت اولیه
basic size اندازه اولیه
basic requisition number درخواست اولیه
roughed slab برامن اولیه
rudiment اولیه ابتدایی
incunabula مراحل اولیه
first cost هزینه اولیه
basic data اطلاعات اولیه
basic standard استاندارد اولیه
first cause علت اولیه
basic agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
outline agreement توافق اولیه
priority processing پردازش اولیه
scheme طرح اولیه
drawing key طرح اولیه
basic speed سرعت اولیه
first aids کمکهای اولیه
breaking down train راه اولیه
feed stock مواد اولیه
elementary cell پیل اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work . ما یه اولیه از من کار از تو
cogging train مسیر اولیه
master agreement توافق اولیه
input current جریان اولیه
input information اطلاعات اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com