Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
attrition
کاهش توان رزمی
Search result with all words
attrition rate
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
Other Matches
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
strength
توان رزمی تعداد نفرات
build up
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups
بالا بردن توان رزمی نیروها
inductive coordination
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
duty with troops
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
rating
توان نامی توان قدرت
ratings
توان نامی توان قدرت
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
decreases
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
epics
رزمی
combats
رزمی
combating
رزمی
epic
رزمی
combated
رزمی
combat
رزمی
epical
رزمی
non-combatants
غیر رزمی
combat , elements
یکانهای رزمی
field ration
جیره رزمی
combat surveillance
مراقبت رزمی
combat team
تیم رزمی
service ammunition
مهمات رزمی
field service
خدمات رزمی
combat , elements
عناصر رزمی
combat trains
بنه رزمی
strength
استعداد رزمی
combat arms
رسته رزمی
task organization
سازمان رزمی
field commands
یکانهای رزمی
combat support
پشتیبانی رزمی
field army
ارتش رزمی
field glasses
عینک رزمی
martial arts
ورزشهای رزمی
tactical missile
موشک رزمی
tactical support
پشتیبانی رزمی
combat troops
عدههای رزمی
combat vehicle
خودروی رزمی
combatcommand
یکان رزمی
groups
گروه رزمی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
battle station
پایگاه رزمی
battle problems
مشکلات رزمی
battle casualty
ضایعات رزمی
field type
نوع رزمی
fighting load
بار رزمی
heroic verse
شعر رزمی
group
گروه رزمی
c ration
جیره رزمی
combat , echelon
یکان رزمی
nonbattle
غیر رزمی
operational route
جاده رزمی
combatdrill
تمرین رزمی
damage
ضایعات رزمی
strengths
استعداد رزمی
combat duty
ماموریت رزمی
combat , echelon
رده رزمی
herioic verse
شعر رزمی
non-combatant
غیر رزمی
combat readiness
امادگی رزمی
field duty
خدمات رزمی
field duty
ماموریت رزمی
field exercise
تمرین رزمی
field grade
رده رزمی
field manual
دستور رزمی
field gun
توپ رزمی
field order
دستورالعمل رزمی
combat jump
پرش رزمی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combat efficiency
کارایی رزمی
combat development
توسعه رزمی
combat formation
ارایش رزمی
combat forces
نیروهای رزمی
field officer
افسر رزمی
combat engineer
مهندسی رزمی
field commands
قسمتهای رزمی
combat exercise
تمرین رزمی
combat ration
جیره رزمی
combat proficiency
مهارت رزمی
combat proficiency
شایستگی رزمی
readiness
امادگی رزمی
combat power
قدرت رزمی
non combatant
غیر رزمی
fighting patrol
گشتی رزمی
combat duty
امور رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
combat outpost
پاسدار رزمی
combat crew
خدمه رزمی
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
flyable dud
بدون امادگی رزمی
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
field officer
افسر رسته رزمی
epos
اشعار رزمی پیشینیان
effective strength
استعداد رزمی موثر
level of strength
میزان استعداد رزمی
pioneer unit
یگان مهندسی رزمی
field range
میدان تیر رزمی
field order
دستورعملیاتی دستور رزمی
live exercise
تمرین رزمی حقیقی
level of strength
سطح استعداد رزمی
level of effort
تلاش رزمی یکان
jujitsu
مادر ورزشهای رزمی
joint task force
گروه رزمی مشترک
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
level of readiness
سطح امادگی رزمی
epics
شعر رزمی حماسه
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
epic
شعر رزمی حماسه
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
combat ready
دارای امادگی رزمی
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
unit strength
قدرت رزمی یکان
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
combat pay
فوق العاده رزمی
standards
کالای جانشین رزمی
standard
کالای جانشین رزمی
combat operations
مرکز عملیات رزمی
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
field
زمینه رزمی صحرایی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
fields
زمینه رزمی صحرایی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
readiness category
نوع امادگی رزمی
readiness category
درجه امادگی رزمی
combat control team
تیم کنترل رزمی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
combat load
بار رزمی هواپیما
combat commander's insignia
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
combat crew
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
combatdrill
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
commitment value
ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
strengths
قدرت رزمی استعداد نفری
loss
تلفات جنگی ضایعات رزمی
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
trains area
منطقه بنه رزمی یکان
rhapsode
دوره گردی که اشعار رزمی
tae guk
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
zipper
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
tailors
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
tailor
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
trouvere
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
locap
گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
task organization
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
tactical reconnaissance
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
target cap
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
vigour
توان
power
توان
ambidextral
دو سو توان
capacitance
توان
ambidextrous
دو سو توان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com