English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
depletion کاهش منابع طبیعی
Other Matches
exhaustable resources منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
resource endowment منابع طبیعی
natural resources منابع طبیعی
natural sources منابع طبیعی
conservationist طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservationists طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservation حفظ منابع طبیعی
renewable resources منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
physiographic وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
naturalism فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
decreases کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
decreased کاهش دادن کاهش
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
resources منابع
sources منابع
fixed inputs منابع ثابت
control of resources نظارت بر منابع
human resources منابع انسانی
military resources منابع نظامی
control of resources کنترل منابع
complementary resources منابع مکمل
allocation of resources تخصیص منابع
meaner منابع درامد
sourcing منابع یابی
resource allocation تخصیص منابع
scarce resources منابع کمیاب
allotment منابع اختصاصی
meanest منابع درامد
mean منابع درامد
allotments منابع اختصاصی
resource deallocation بازستانی منابع
sources law منابع حقوق
overhead منابع حاشیهای
fixed resources منابع ثابت
unused resources منابع بیکار
revenue sources منابع درامد
resource sharing اشتراک در منابع
economic resources منابع اقتصادی
efficient allocation of resources تخصیص کارای منابع
exhaustable resources منابع تمام شدنی
conservation programs برنامههای حفافت منابع
hardware resources منابع سخت افزاری
inputs عوامل تولید منابع
resources منابع اماد ذخایر
nonrenewable resources منابع تمام شدنی
unused resources منابع استفاده نشده
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
sourcing of suppliers یافتن منابع فروش
software resources منابع نرم افزار
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
production resource planning برنامه ریزی منابع تولید
mobility انتقال اسان منابع تولید
nonrenewable resources منابع غیر قابل تجدید
water utilization project پروژه بهره برداری از منابع اب
gather دریافت داده از منابع مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
economic mobilization بسیج منابع اقتصادی باصرفه
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
irm Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
complexities اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexity اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
babbled اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
departmental LAN چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
babble اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
shares روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
allocations سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
overhead منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
dynamically سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
permission اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
allocation سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
interference اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
optical اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
resource leveling زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
allocation برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
unique مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
jcl دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
languages دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
job دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
language دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
jobs دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
share سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
shared سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
server که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
rebates کاهش
declines کاهش
dampers کاهش
declined کاهش
decline کاهش
downturns کاهش
downturn کاهش
dampest کاهش
damp کاهش
rebate کاهش
scale down کاهش
subtraction کاهش
spoils کاهش
spoiling کاهش
spoiled کاهش
spoil کاهش
slow down کاهش
declining کاهش
subraction کاهش
reductions کاهش
reduction کاهش
falling-off کاهش
falling off کاهش
relief کاهش
acceptance کاهش
acceptances کاهش
devaluation کاهش
subrtraction کاهش
wastage کاهش
shrinkage کاهش
diminution کاهش
mitigation کاهش
attenuation کاهش
depreciatory کاهش
decrease کاهش
abatement کاهش
decreases کاهش
deduction کاهش
decreased کاهش
reduce/enlarge کاهش
concession کاهش
degression کاهش
imminution کاهش
slowdown کاهش
slowdowns کاهش
decrement کاهش
mobilization base حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
share سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
scheduler امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
natural foundation پی طبیعی
home born طبیعی
natural bridge پل طبیعی
silvan طبیعی
homebred طبیعی
crude copper مس طبیعی
normal طبیعی
innate طبیعی
naturals طبیعی
indigenous طبیعی
physical طبیعی
natural طبیعی
natural right حق طبیعی
lapse time زمان کاهش
palliator کاهش دهنده
drive reduction کاهش سائق
lessens کاهش دادن
decrement میزان کاهش
lessening کاهش دادن
rebates تخفیف کاهش
lapse rate اهنگ کاهش
palliation کاهش دادن
minuend کاهش یاب
indiminishable کاهش ناپذیر
intensity decrease کاهش شدت
fall in temperature کاهش دما
logarithmic decrement کاهش لگاریتمی
decrease in value کاهش ارزش
drop in temperature کاهش دما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com