Dictiornary-Farsi | کاوش خطی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (7 milliseconds)

English	Persian
linear probing	کاوش خطی


Search result with all words

research	کاوش پژوهیدن
researched	کاوش پژوهیدن
researches	کاوش پژوهیدن
researching	کاوش پژوهیدن
survey	بررسی کاوش منطقه
surveyed	بررسی کاوش منطقه
surveys	بررسی کاوش منطقه
surveillance	کاوش
surveillance	کاوش کردن
exploration	کاوش
exploration	کاوش اکتشاف
ferret	کنجکاوی کردن کاوش
ferrets	کنجکاوی کردن کاوش
analysis	تحلیل کاوش
analysis	کاوش
pried	کاوش کردن
pries	کاوش کردن
pry	کاوش کردن
prying	کاوش کننده
ransack	زیاد کاوش کردن
ransacked	زیاد کاوش کردن
ransacking	زیاد کاوش کردن
ransacks	زیاد کاوش کردن
penetration	کاوش
rummage	کاوش بازرس کشتی
rummaged	کاوش بازرس کشتی
rummages	کاوش بازرس کشتی
rummaging	کاوش بازرس کشتی
delve	کاوش کردن
delved	کاوش کردن
delves	کاوش کردن
delving	کاوش کردن
scavenge	در اشغال کاوش کردن
scavenged	در اشغال کاوش کردن
scavenges	در اشغال کاوش کردن
explore	اکتشاف کردن کاوش کردن
explored	اکتشاف کردن کاوش کردن
explores	اکتشاف کردن کاوش کردن
exploring	اکتشاف کردن کاوش کردن
dig	کاوش
dig	کاوش کردن فرو کردن
digs	کاوش
digs	کاوش کردن فرو کردن
probe	کاوش
probe	کاوش کردن
probed	کاوش
probed	کاوش کردن
probes	کاوش
probes	کاوش کردن
scan	کاوش کردن
scanned	کاوش کردن
scans	کاوش کردن
forage	پی علف گشتن کاوش کردن
foraged	پی علف گشتن کاوش کردن
forages	پی علف گشتن کاوش کردن
foraging	پی علف گشتن کاوش کردن
search	کاوش
search	کاوش کردن زمین
searched	کاوش
searched	کاوش کردن زمین
searches	کاوش
searches	کاوش کردن زمین
searchingly	کاوش
searchingly	کاوش کردن زمین
probing	کاوش
excavation	کاوش
antisubmarine search	کاوش ضد زیردریایی
area search	کاوش منطقه
area search	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
exploratory drive	سائق کاوش
geophysical prospecting	کاوش ژئوفیزیکی
inexplorable	کاوش ناپذیر
infrared resolution	تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
inserted grouping	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
intercepting search	کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
perquisition	کاوش
prober	کاوش کننده
prog	کاوش کردن
random number seed	کاوش تصادفی
sector of search	منطقه کاوش
sector scan	کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
unsought	کاوش نشده
unsearchable	کاوش ناپذیر
nose around [about] <idiom>	چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
to rummage	کاوش کردن
to browse through	کاوش کردن
to search after	کاوش کردن
manage grab	در آشغال کاوش کردن
scavenge	در آشغال کاوش کردن
Partial phrase not found.