English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
Other Matches
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
regional forces نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
zonal منطقهای
zonular منطقهای
territorial منطقهای
regional منطقهای
zonary منطقهای
regionally منطقهای
circuit court دادگاه منطقهای
zones دفاع منطقهای
regional gap شکاف منطقهای
regional center مرکز منطقهای
regional development توسعه منطقهای
regional economy اقتصاد منطقهای
regional network شبکه منطقهای
regional projects طرحهای منطقهای
regional trade تجارت منطقهای
zone دفاع منطقهای
zone defence دفاع منطقهای
area monitoring مراقبت منطقهای
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
area interdiction ممانعت منطقهای
area fire اتش منطقهای
area evacuation اخراجات منطقهای
area evacuation تخلیه منطقهای
area defense پدافند منطقهای
territorial محلی منطقهای
area confinement facility بازداشتگاه منطقهای
area bombing بمباران منطقهای
area study بررسی منطقهای
area target هدف منطقهای
carpet bombing بمباران منطقهای
area target اماج منطقهای
zone purification تصفیه منطقهای
zone refining پالایش منطقهای
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
regional planning برنامه ریزی منطقهای
convalescent center بیمارستان ثابت منطقهای
demolition belt کمربند تخریب منطقهای
area sampling نمونه گیری منطقهای
area control center مرکز کنترل منطقهای
regionalist منطقهای ناحیه گرای
zonal tournament تورنمنت منطقهای شطرنج
redeployed از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
redeploys از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploy از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
cyclone منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
seeker رادار تجسس هدف
sector of search منطقه تجسس رادار
surveillance radar رادار تجسس هدف
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
inserted grouping میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
third area conflict جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
synoptic situation شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadgets نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
crystal ball گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
scan تجسس
searches تجسس
scanned تجسس
searched تجسس
search تجسس
scans تجسس
equivoke تجسس
searchingly تجسس
investigation تجسس
investigations تجسس
indagation تجسس
equivoque تجسس
researches تجسس تحقیق
researching تجسس تحقیق
researched تجسس تحقیق
research تجسس تحقیق
search تجسس کردن
feedout تجسس کردن
air search تجسس هوایی
espial officer افسر تجسس
searchingly تجسس کردن
surveillant تجسس کننده
investigation تجسس وارسی
searches تجسس کردن
chemical survey تجسس شیمیایی
searched تجسس کردن
ground surveillance تجسس زمینی
investigations تجسس وارسی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
surveillance تجسس بررسی کردن
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
air surveillance تجسس واکتشاف هوایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
specific search تجسس اختصاصی منطقه
scanned تجسس کردن بارادار
combat surveillance تجسس میدان رزم
scans تجسس کردن بارادار
pararescue team تیم تجسس و نجات
terrain spotting تجسس کردن زمین
target aquisition سیستم تجسس هدف
scan تجسس کردن بارادار
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
snoop نگاه تجسس امیز کردن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
snoops نگاه تجسس امیز کردن
snooping نگاه تجسس امیز کردن
perquisition کاوش
probing کاوش
excavation کاوش
probes کاوش
surveillance کاوش
exploration کاوش
search کاوش
dig کاوش
digs کاوش
searched کاوش
analysis کاوش
probe کاوش
searchingly کاوش
probed کاوش
searches کاوش
penetration کاوش
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
researches کاوش پژوهیدن
researched کاوش پژوهیدن
research کاوش پژوهیدن
probes کاوش کردن
probed کاوش کردن
prying کاوش کننده
to rummage کاوش کردن
sector of search منطقه کاوش
analysis تحلیل کاوش
pried کاوش کردن
prog کاوش کردن
prober کاوش کننده
linear probing کاوش خطی
surveillance کاوش کردن
delve کاوش کردن
inexplorable کاوش ناپذیر
random number seed کاوش تصادفی
geophysical prospecting کاوش ژئوفیزیکی
exploratory drive سائق کاوش
pry کاوش کردن
pries کاوش کردن
electrical prospecting کاوش الکتریکی
delving کاوش کردن
researching کاوش پژوهیدن
probe کاوش کردن
delved کاوش کردن
scans کاوش کردن
area search کاوش منطقه
scanned کاوش کردن
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
exploration کاوش اکتشاف
delves کاوش کردن
scan کاوش کردن
to browse through کاوش کردن
to search after کاوش کردن
unsought کاوش نشده
unsearchable کاوش ناپذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com