Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (5 milliseconds)
English	Persian
geophysical prospecting	کاوش ژئوفیزیکی
Other Matches
area search	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
searches	کاوش
dig	کاوش
searchingly	کاوش
excavation	کاوش
perquisition	کاوش
digs	کاوش
probing	کاوش
probe	کاوش
probes	کاوش
search	کاوش
probed	کاوش
searched	کاوش
penetration	کاوش
analysis	کاوش
exploration	کاوش
surveillance	کاوش
to search after	کاوش کردن
scans	کاوش کردن
to browse through	کاوش کردن
to rummage	کاوش کردن
unsought	کاوش نشده
analysis	تحلیل کاوش
unsearchable	کاوش ناپذیر
sector of search	منطقه کاوش
random number seed	کاوش تصادفی
linear probing	کاوش خطی
inexplorable	کاوش ناپذیر
exploratory drive	سائق کاوش
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
prober	کاوش کننده
area search	کاوش منطقه
antisubmarine search	کاوش ضد زیردریایی
prog	کاوش کردن
scanned	کاوش کردن
scan	کاوش کردن
exploration	کاوش اکتشاف
research	کاوش پژوهیدن
pried	کاوش کردن
pries	کاوش کردن
pry	کاوش کردن
delving	کاوش کردن
delves	کاوش کردن
prying	کاوش کننده
delved	کاوش کردن
delve	کاوش کردن
surveillance	کاوش کردن
probe	کاوش کردن
researching	کاوش پژوهیدن
probes	کاوش کردن
researches	کاوش پژوهیدن
probed	کاوش کردن
researched	کاوش پژوهیدن
ransack	زیاد کاوش کردن
ferrets	کنجکاوی کردن کاوش
surveyed	بررسی کاوش منطقه
ransacked	زیاد کاوش کردن
ransacking	زیاد کاوش کردن
scavenge	در آشغال کاوش کردن
manage grab	در آشغال کاوش کردن
ferret	کنجکاوی کردن کاوش
survey	بررسی کاوش منطقه
surveys	بررسی کاوش منطقه
ransacks	زیاد کاوش کردن
rummage	کاوش بازرس کشتی
searches	کاوش کردن زمین
searched	کاوش کردن زمین
searchingly	کاوش کردن زمین
search	کاوش کردن زمین
scavenges	در اشغال کاوش کردن
scavenged	در اشغال کاوش کردن
scavenge	در اشغال کاوش کردن
rummaged	کاوش بازرس کشتی
rummages	کاوش بازرس کشتی
rummaging	کاوش بازرس کشتی
forage	پی علف گشتن کاوش کردن
foraging	پی علف گشتن کاوش کردن
forages	پی علف گشتن کاوش کردن
foraged	پی علف گشتن کاوش کردن
nose around [about] <idiom>	چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
intercepting search	کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
inserted grouping	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
infrared resolution	تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
sector scan	کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
dig	کاوش کردن فرو کردن
exploring	اکتشاف کردن کاوش کردن
digs	کاوش کردن فرو کردن
explored	اکتشاف کردن کاوش کردن
explore	اکتشاف کردن کاوش کردن
explores	اکتشاف کردن کاوش کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com