Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lemma
کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
Other Matches
majorpremise
کبرای قیاس
majorpremise
کبرای قضیه منطقی
postulated
قیاس منطقی
postulation
قیاس منطقی
postulating
قیاس منطقی
postulate
قیاس منطقی
postulates
قیاس منطقی
syllogism
قیاس منطقی
noetic
ذهنی قیاس منطقی
propositions
مقصود قیاس منطقی
propositioning
مقصود قیاس منطقی
propositioned
مقصود قیاس منطقی
proposition
مقصود قیاس منطقی
lemma
صغرای قیاس منطقی
minor term
صغرای قیاس منطقی
premised
صغری وکبرای قیاس منطقی
premisses
صغری وکبرای قیاس منطقی
premise
صغری وکبرای قیاس منطقی
postulate
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulates
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulated
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulating
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
mnemonics
روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی
syllogize
قیاس کردن استلادل منطقی کردن
labia majora
شفتین کبرای فرج
conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material consequence
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material implication
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material conditional
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implies
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
induction
قیاس
abduction
قیاس
inductions
قیاس
analogically
به قیاس
comparsion
قیاس
immensurable
بی قیاس
spanless
بی قیاس
deduction
قیاس
proportions
قیاس
syllogism
قیاس
analogies
قیاس
analogy
قیاس
immeasurable
بی قیاس
proportion
قیاس
partisans of analogy
اهل قیاس
extrapolation
قیاس گیری
deductively
از راه قیاس
extrapolations
قیاس گیری
analogical
قابل قیاس
inductively
بطور قیاس
analog
شی قابل قیاس
enthymeme
قیاس اضماری
paralogism
قیاس کاذب
parity
قیاس مشابهت
analogues
شی قابل قیاس
analogue
شی قابل قیاس
paradox
قیاس ضد و نقیض
parables
قیاس نمونه
parable
قیاس نمونه
paralogism
قیاس نادرست
syllogism
قیاس صوری
analogize
قیاس کردن
comparability
قابلیت قیاس
paradoxes
قیاس ضد و نقیض
topology
قیاس بمکان
analogous
قابل قیاس
comparand
قیاس شونده
incomparable
غیر قابل قیاس
chronometry
علم قیاس زمان
inductions
قیاس کل از جزء استنتاج
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
modus ponens
قیاس استثنایی
[ریاضی]
priori
از راه قیاس قیاسی
analogist
قیاس و استدلال کننده
induction
قیاس کل از جزء استنتاج
parity of reasoning
قیاس یا شباهت استدلال
stoicheiometry
فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
elenchus
رد ازروی قیاس و صغری وکبری
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
extrapolated
قیاس کردن استقراء نمودن
comparable
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
extrapolate
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolating
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolates
قیاس کردن استقراء نمودن
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
middle term
قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
probit
واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
logical trace
رد منطقی
logic
منطقی
reasonable
منطقی
rational
منطقی
logical
منطقی
dialectic
منطقی
dialectician
منطقی
not
نه منطقی
argumentive
منطقی
intralogical
منطقی
dialectical
منطقی
logistic
منطقی
argumentative
منطقی
consequence
نتیجه منطقی
logical operator
عملگر منطقی
logical expression
مبین منطقی
logical fallacy
سفسطه منطقی
logical file
پرونده منطقی
logical record
رکورد منطقی
consequences
نتیجه منطقی
logical product
رکورد منطقی
logical record
مدرک منطقی
logical reasoning
استدلال منطقی
logical unit
واحد منطقی
logical operations
عملیات منطقی
logical value
ارزش منطقی
logical sum
جمع منطقی
logical not
نفی منطقی
logical symbol
علامت منطقی
logicality
منطقی بودن
logical not
نقص منطقی
non logical
غیر منطقی
logical operation
عملکرد منطقی
logical representation
نمایش منطقی
logical instruction
دستورالعمل منطقی
logical operation
عمل منطقی
logical file
فایل منطقی
logical multiply
ضرب منطقی
logic element
عنصر منطقی
logic error
خطای منطقی
logical error
خطای منطقی
elench
تکذیب منطقی
logic function
تابع منطقی
logical function
تابع منطقی
logic gate
دروازه منطقی
ligical multiply
ضرب منطقی
logic gates
گیتهای منطقی
logic instruction
دستورالعمل منطقی
logic multiply
ضرب منطقی
consecution
نتیجه منطقی
logic diagram
نمودار منطقی
logic add
جمع منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic array
ارایه منطقی
logic board
تخته منطقی
inconsequent
فاقدارتباط منطقی
logic board
برد منطقی
inconsecutive
فاقدارتباط منطقی
logic card
کارت منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
illogic
غیر منطقی
logic design
طرح منطقی
logic design
طراحی منطقی
logic device
دستگاه منطقی
logic network
شبکه منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic variable
متغیر منطقی
logical state
حالت یک منطقی
logical add
جمع منطقی
logical cognition
شناخت منطقی
logical comparison
مقایسه منطقی
logical connective
رابط منطقی
logical connector
رابط منطقی
logical decision
تصمیم منطقی
logical design
طرح منطقی
logical design
طراحی منطقی
rational
عقلانی منطقی
logical difference
تفاضل منطقی
logic unit
واحد منطقی
logic theory
نظریه منطقی
logic operator
اپراتور منطقی
logic probe
کاوشگر منطقی
logic product
حاصلضرب منطقی
alu
واحدحسابی- منطقی
logic sum
مجموع منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic symbol
نماد منطقی
or
یای منطقی
irrationally
بطورغیر منطقی
and
جمع منطقی
and
ضرب منطقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com