Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 42 (3 milliseconds)
English	Persian
livid	کبود
light blue	کبود
navy blue	کبود
Other Matches
blue mud	گل کبود
blue vitriol	کات کبود
sulphate of copper	زاج کبود
sulphate of copper	کات کبود
roman vitriol	زاج کبود
roman vitriol	کات کبود
blue or copper vitriol	زاج کبود
blue or copper vitriol	کات کبود
bluestone	کات کبود
cyanosis	رنج کبود
gray	کبود سفید
jaybird	زاغ کبود
the vault of heaven	گنبد کبود
blue jay	زاغ کبود
sapphires	صفیر کبود
sapphires	یاقوت کبود
sapphire	رنگ کبود
sapphire	صفیر کبود
sapphire	یاقوت کبود
aquamarines	کبود فام
aquamarine	کبود فام
black and blue	کبود و سیاه
sapphires	رنگ کبود
bruise	کبود کردن
beryl	یاقوت کبود
jays	زاغ کبود
asteria	یاقوت کبود
jay	زاغ کبود
bruising	کبود کردن
bruises	کبود کردن
bruised	کبود کردن
star sapphire	یاقوت کبود درخشان
blueness	رنگ ابی یا کبود
livid	کبود شده کوفته
ringtail	باز کبود ماده
sapphirine	ساخته شده ازیاقوت کبود
to bruise a part of the body	کبود شدن یک قسمت از بدن [پزشکی]
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
SOS	Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com