Dictiornary-Farsi | کبود و سیاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
black and blue	کبود و سیاه


Other Matches

basalt	نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin	رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape	نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
navy blue	کبود
light blue	کبود
livid	کبود
blue mud	گل کبود
black hole	حفره سیاه چاله سیاه
smutted whcat	گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face	طرح سیاه حرف سیاه
sable	رنگ سیاه لباس سیاه
sables	رنگ سیاه لباس سیاه
black holes	حفره سیاه چاله سیاه
ethiops	سیاب سیاه جیوه سیاه
sapphire	صفیر کبود
beryl	یاقوت کبود
the vault of heaven	گنبد کبود
sapphires	صفیر کبود
asteria	یاقوت کبود
sapphire	یاقوت کبود
aquamarines	کبود فام
sapphire	رنگ کبود
blue jay	زاغ کبود
sulphate of copper	کات کبود
sapphires	رنگ کبود
jay	زاغ کبود
sapphires	یاقوت کبود
aquamarine	کبود فام
bruise	کبود کردن
gray	کبود سفید
bruising	کبود کردن
bluestone	کات کبود
jays	زاغ کبود
sulphate of copper	زاج کبود
roman vitriol	زاج کبود
blue or copper vitriol	کات کبود
jaybird	زاغ کبود
blue or copper vitriol	زاج کبود
roman vitriol	کات کبود
bruised	کبود کردن
bruises	کبود کردن
blue vitriol	کات کبود
cyanosis	رنج کبود
star sapphire	یاقوت کبود درخشان
livid	کبود شده کوفته
ringtail	باز کبود ماده
blueness	رنگ ابی یا کبود
sapphirine	ساخته شده ازیاقوت کبود
to bruise a part of the body	کبود شدن یک قسمت از بدن [پزشکی]
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
SOS	Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
night black	سیاه
blackest	سیاه
blacks	سیاه
pitchy	سیاه
pitch dark	سیاه
dogwood	سیاه ال
marsh	سیاه اب
ebon	سیاه
marshes	سیاه اب
bogs	سیاه اب
bog	سیاه اب
sooty	سیاه
Negroes	سیاه
swamps	سیاه اب
mossy	سیاه اب
blacked	سیاه
quagmire	سیاه اب
jet-black	سیاه سیاه
glaucoma	اب سیاه
black	سیاه
jetty	سیاه
Negro	سیاه
swamping	سیاه اب
quagmires	سیاه اب
swamp	سیاه اب
jetties	سیاه
grimy	سیاه
blacker	سیاه
swamped	سیاه اب
sad coloured	سیاه
aniline black	سیاه انیلینی
begrime	سیاه کردن
saracen corn	گندم سیاه
biotite	میکای سیاه
chiaroscurist	سیاه قلمکار
bitumen macadam	ماکادام سیاه
charbon	سیاه زخم
bone black	عاج سیاه
boldface	حروف سیاه
achromatic	سیاه و سفید
buck wheat	گندم سیاه
caraway	زیره سیاه
liver	جگر سیاه
hohlraum	جسم سیاه
livers	جگر سیاه
french wheat	گندم سیاه
blach hulled	سیاه پوست
black anneal	سیاه گداختن
black letter	حرف سیاه
black eyed	سیاه چشم
black level	تراز سیاه
black shortness	ترک سیاه
black light	نور سیاه
black short	شکستگی سیاه
black sheet	ورق سیاه
black propaganda	تبلیغات سیاه
black liqour	شربت سیاه
black powder	باروت سیاه
black load	سرب سیاه
black list	فهرست سیاه
black wash	رنگ سیاه
blackamoor	سیاه زنگی
blackcock	باقرقره سیاه نر
blackcap	کاکل سیاه
blackbody	جسم سیاه
black ash	خاکستر سیاه
black bile	صفرای سیاه
black body	جسم سیاه
black book	کتاب سیاه
black brittleness	شکستگی سیاه
black brittleness	ترک سیاه
black cap	کلاه سیاه
black diamond	الماس سیاه
black finish	پوشش سیاه
black gang	غلام سیاه
black lead	سرب سیاه
black list	لیست سیاه
colly	سیاه کردن
plumbago	سرب سیاه
substantia nigra	جسم سیاه
sycamine	توت سیاه
tamarack	سیاه کاج
the black race	نژاد سیاه
the black sea	دریای سیاه
to black out	سیاه کردن
to wear willow	سیاه پوشیدن
viper's grass	سفورجنه سیاه
sealing coat	روکاری سیاه
scoter	مرغابی سیاه
quercitron	بلوط سیاه
red cent	پول سیاه
robed in bleck	سیاه پوش
robed in bleck	سیاه پوشیده
sabled	سیاه پوش
sadly dressed	سیاه پوش
schorl	کهربای سیاه
wash drawing	ابرنگ سیاه
water proofed mortar	اهک سیاه
shame on you! <idiom>	رویتان سیاه
black wool	پشم سیاه
bottle-dungeon	سیاه چال
donjon	سیاه چال
black coffee	قهوه سیاه
I was put to shame. I was shame-stricken.	رو سیاه شدم
black and white	سیاه و سفید
black eye	چشم سیاه
black eyes	چشم سیاه
jet-black	سیاه شبقی
pissed	سیاه مست
sozzled	سیاه مست
stoned	سیاه مست
zonked	سیاه مست
Congo	یکجورچای سیاه
heathbird	باقرقره سیاه
humus	سیاه خاک
in mourning	سیاه پوش
in mourning	کثیف سیاه
iron mould	سیاه کردن
kibitka	سیاه چادرنمدی
lampblack	سیاه یکدست
mammy	دده سیاه
melanic	سیاه پوست
fuel oil	نفت سیاه
ethiops	مهجون سیاه
crowberry	سنگروی سیاه
d.'s cow	سوسک سیاه
dark coloured	سیاه رنگ
darky	سیاه زنگی
doit	پول سیاه
dunggeon	سیاه چال
eriochrome black	سیاه اریوکروم
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
melanite	لعل سیاه
melanotic	سیاه پوست
nigrescence	سیاه شدگی
nigrescent	سیاه شونده
nigrify	سیاه کردن
nigritian	سیاه افریقایی
oubliette	سیاه چال
pertussis	سیاه سرفه
pertussus	سیاه سرفه
piper nigrum	فلفل سیاه
platinum black	پلاتین سیاه
nigella seed	زیر سیاه