English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
Other Matches
variant گوناگون مختلف
variform گوناگون مختلف الشکل
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
our books کتابهای ما
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
many books کتابهای بسیار
sacred books کتابهای مقدس
my other books کتابهای دیگر من
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
inspired books کتابهای الهام شده
sapiential کتابهای حکمتی عتیق
bibliopolism فروش کتابهای کهنه
very many book کتابهای خیلی زیاد
octateuch کتابهای هشت گانه
prohibitory index صورت کتابهای نخواندنی
the books hereof کتابهای این کتابخانه
bibliopoly فروش کتابهای کهنه یاعتیق
numerary داخل کتابهای رسمی شریعتی
bibiliography کتابهای وابسته بیک مبحث
the fire books of moses اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
i had many books he had none من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
i owe for all my books پول همه کتابهای خود راقرض کردم
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
sibilline books کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
uncial letters حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
new century schoolbook نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
varicolored گوناگون
multiple گوناگون
variate گوناگون
mixtilineal گوناگون خط
diverse گوناگون
protean گوناگون
sundry گوناگون
heterochromous گوناگون
various گوناگون
multifarious گوناگون
odd and ends گوناگون
pied گوناگون
varied گوناگون
sundries گوناگون
miscellaneous گوناگون
variegated گوناگون
oddments مواد گوناگون
varia اشیا گوناگون
varia مطالب گوناگون
multiple چندلا گوناگون
variegated colours رنگهای گوناگون
diversify گوناگون ساختن
varietal گوناگون پر از تنوعات
miscellaneously بطور گوناگون
diversifying گوناگون ساختن
versicolor برنگهای گوناگون
diversifies گوناگون ساختن
undervarious بعناوین گوناگون
under various titles به عناوین گوناگون
wide-ranging متنوع - گوناگون
diversified گوناگون ساختن
here and there <idiom> درمکانهای گوناگون
humoursomeness حالات ویژه گوناگون
heterochromous دارای رنگهای گوناگون
polyphagia خورنده غذاهای گوناگون
sundry اقلام متفرقه گوناگون
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
manifoldly بطور متعدد یا گوناگون
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
varied دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
polyvalent دارای پادگن ها یا پادتنهای گوناگون
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
symposia مقالات گوناگون درباره یک موضوع
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
symposium مقالات گوناگون درباره یک موضوع
symposiums مقالات گوناگون درباره یک موضوع
to compare apples and oranges <idiom> چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
redundancies تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
Reforms are needed in various directions. تغییراتی ؟ رجهات گوناگون لازم است
redundancy تکراراطلاعات میان فایلهای گوناگون افزونگی
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
moto scramble مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
universal provider سوداگری که در همه چیزیادرکالاهای گوناگون معامله میکند
He gets paid wering different hats . به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
heteromorphic جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
to ring the changes کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
hexapla کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
jumble shop دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
boilerplate قطعهای از متن که بارهاکلمه به کلمه در سندهای گوناگون استفاده میشودورق اهن دیگ بخار
maypole تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
variegated مختلف
varying مختلف
discrepant مختلف
disparate مختلف
sundry مختلف
various مختلف
divergent مختلف
miscellaneous مختلف
diverse مختلف
dissimilar مختلف
off مختلف
heterochromatic مختلف اللون
variate مختلف کردن
variously بطور مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
miscellaneous works کارهای مختلف
two discrepant stories دو حکایت مختلف
diversely به اشکال مختلف
half breed از نژاد مختلف
half caste ازنژاد مختلف
diverse مختلف مخالف
asynchronous مختلف الزمان
several جدا مختلف
varisized دارای اندازههای مختلف
rank and file شئون مختلف نظامی
stages مراحل مختلف یک موشک
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
process مراحل مختلف چیزی
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
processes مراحل مختلف چیزی
eccentrics مختلف المرکز بودن
eccentric مختلف المرکز بودن
internationals مربوط به کشورهای مختلف
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
stage مراحل مختلف یک موشک
interracial بین نژادهای مختلف
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
team tennis بازیهای مختلف تنیس
multifarious دارای انواع مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
intercollegiate بین کالجهای مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
diversiform دارای اشکال مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com