Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
condition book
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
Other Matches
conditions
مقررات و شرایط اسبدوانی
bylaws
قانون ومقررات فرعی
bylaws
ایین نامه ومقررات داخلی
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
cahier
کتابچه
booklet
کتابچه
blank book
کتابچه
booklets
کتابچه
notebook
کتابچه یادداشت
note book
دفتر کتابچه
notebooks
کتابچه یادداشت
bankbook
کتابچه بانک
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
telephone directories
کتابچه راهنمای تلفن
telephone directory
کتابچه راهنمای تلفن
pocketbook
درامد کتابچه یا دفتر بغلی
pocketbooks
درامد کتابچه یا دفتر بغلی
check book
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
ready reckoner
کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
circuits
پیست اسبدوانی
circuit
پیست اسبدوانی
turf
پیست چمن اسبدوانی
grasses
چمن مسیر اسبدوانی
grass
چمن مسیر اسبدوانی
post time
زمان شروع اسبدوانی
boys
سوارکار مسابقه اسبدوانی
boy
سوارکار مسابقه اسبدوانی
envelopes
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
flat race
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
highweight handicap
مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
posts
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posted
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretches
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
free legged
بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
early foot
سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
stretched
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretch
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
training track
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
clubhouse turn
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
handride
اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
barrier
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
patrol judge
داور برج طول مسیر اسبدوانی
turfman
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
steeplechases
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
speeds
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
steeplechase
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
speed
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
masters
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
tracked
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
poles
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tracks
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pole
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
classics
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
classic
مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
terms
شرایط
termed
شرایط
terming
شرایط
conditions
شرایط
the conditions
شرایط ان
term
شرایط
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
terms of trade
شرایط مبادله
normal temperature and pressure
شرایط متعارفی
qualification
واجد شرایط
plateau
شرایط پایا
qualification
وضعیت شرایط
plateaux
شرایط پایا
necessary conditions
شرایط لازم
tropical condition
شرایط گرمسیری
working conditions
شرایط کار
qalified
واجد شرایط
conditions of contract
شرایط قرارداد
conditions of purchase
شرایط خرید
ball games
شرایط وضعیت
ball game
شرایط وضعیت
conference terms
شرایط کنفرانس
credit terms
شرایط اعتبار
qualifications
شرایط لازم
requirements of the credit
شرایط اعتبار
requirements
شرایط لازم
dis qualified
فاقد شرایط
standard temperature and pressure
شرایط متعارفی
emergency conditions
شرایط اضطراری
delivery terms
شرایط تحویل
terms of trade
شرایط معامله
light conditions
شرایط نور
mutual terms
شرایط متقابل
existing circumstances
شرایط موجود
terms of shipment
شرایط حمل
shipping terms
شرایط حمل
qulifications
واجد شرایط
settlement terms
شرایط تسویه
final cinditions
شرایط پایانی
final cinditions
شرایط فینال
initial condition
شرایط اولیه
disadvantages
شرایط نامساعد
disadvantage
شرایط نامساعد
present conditions
شرایط فعلی
implied terms
شرایط تلویحی
implied terms
شرایط ضمنی
given conditions
شرایط معلوم
second order conditions
شرایط ثانوی
spring conditions
شرایط بهاری
terms of payment
شرایط پرداخت
terms and conditions
ضوابط و شرایط
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
settlement terms
شرایط پرداخت
payment terms
شرایط پرداخت
sufficient conditions
شرایط کافی
qualified
واجد شرایط
standard conditions
شرایط متعارفی
marginal conditions
شرایط نهائی
makings
شرایط لازم
liner terms
شرایط خط کشتیرانی
standard condition
شرایط استاندارد
ballistic conditions
شرایط بالیستیکی
stability conditions
شرایط ثبات
equilibrium conditions
شرایط تعادل
given conditions
شرایط معینه
average conditions
شرایط متوسط
fair play
شرایط برابر
actude conditions
شرایط حاد
actude conditions
شرایط شدید
admission requirements
شرایط پذیرش
adverse factors
شرایط نامساعد
conditions of use
شرایط کاربرد
conditions
شرایط اوضاع
boundary conditions
شرایط مرزی
suitable conditions
شرایط مناسب
usual conditions
شرایط معمول
boundary conditions
شرایط حدی
ambient conditions
شرایط محیطی
condition of readiness
شرایط امادگی
bona fide
واجد شرایط
conditions of (the) competition
شرایط رقابت
plateaus
شرایط پایا
competitive conditions
شرایط رقابت
eligible
واجد شرایط
competition conditions
شرایط رقابت
average conditions
شرایط عادی
qualifies
واجد شرایط
Russian roulette
<idiom>
شرایط پرخطر
no bed of roses
<idiom>
شرایط سختوبد
qualify
واجد شرایط
tight spot
<idiom>
شرایط سخت
ineligible
فاقد شرایط لازم
feudatory
تابع شرایط تیول
turn the tables
<idiom>
عوض کردن شرایط
bend
شرایط خمیدگی زانویی
make a difference
<idiom>
شرایط را عوض کردن
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
conditions of sale
شرایط اساسی معامله
qualify for
واجد شرایط بودن
to impose conditions
با شرایط سنگین بارکردن
machining requirments
شرایط براده برداری
it does not s. the condition
واجدان شرایط نیست
possessing the necessary qualifications
واجد شرایط لازم
investigation of foundation conditions
تحقیق شرایط شالوده
qualificatory
واجد شرایط کننده
ineligibility
فقدان شرایط لازم
meet
مطابق شرایط بودن
meets
مطابق شرایط بودن
other things being equal
اگر شرایط دیگررابرابربگیریم
tight squeeze
<idiom>
شرایط سخت تجاری
qualified
دارای شرایط لازم
quantifies
واجد شرایط شدن
support conditions
شرایط تکیه گاهی
quantify
واجد شرایط شدن
tenders conditions
شرایط عمومی مناقصه
provisions of a contract
شرایط قرار داد
terms and conditions of the credit
ضوابط و شرایط اعتبار
quantified
واجد شرایط شدن
quantifying
واجد شرایط شدن
circumstance
شرایط محیط اهمیت
through the mill
<idiom>
تجربه شرایط مشکل
volcanism
شرایط و خصوصیات اتشفشانی
unqualified
فاقد شرایط لازم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com