English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (4 milliseconds)
English Persian
he presented abook to me کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
Other Matches
gifts پیشکشی
gift پیشکشی
present پیشکشی
presents پیشکشی
presenting پیشکشی
presented پیشکشی
to pay in a پیشکشی پرداختن
to reeeive in a پیشکشی گرفتن
ex voto هدیه یا پیشکشی
as a present برسم پیشکشی
gratuitous issue اماد پیشکشی
meat offering پیشکشی اردی
meal offering پیشکشی اردی
heave offering پیشکشی ای که کاهن روی
floral tributes گلی که بطور پیشکشی یاروی جنازهای نثارکنند
to give پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
scribal کتابی
literary کتابی
bookish کتابی
bookman کتابی
literay کتابی
by the book کتابی
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
the a of a book خوانندگان کتابی
Duch arch قوس کتابی
book learning علم کتابی
credenza قفسه یا جا کتابی
carpenter stopper خفت کتابی
To bind a book. کتابی را جلد کردن
when reading a book در حال خواندن کتابی
delectus کتابی که پارههای برگزیده
to inset a sheet in a book برگی را در کتابی گذاشتن
flex x خرج انفجار کتابی
bookplayer شطرنج باز کتابی
book move حرکت کتابی شطرنج
purview of a book انچه کتابی فرامیگیرد
needle book سوزن دان کتابی
versions کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
with out book برون سند کتابی ازبر
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
book draw تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
the forthcoming book کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
version کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
pedantry or pedantism پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
scissors and paste تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleaf برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
booklore علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
interleave برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
what not قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
to prefix a chapter to a book فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
grangerism ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
duodecimo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com