Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English
Persian
delectus
کتابی که پارههای برگزیده
Other Matches
selected
برگزیده
favourite or vor
برگزیده
selects
برگزیده
favorite
برگزیده
select
برگزیده
chosen
برگزیده
picked
خاردار برگزیده
chrestomathy
قطعات برگزیده
favourites
دلخواه برگزیده
favourite
دلخواه برگزیده
favorites
دلخواه برگزیده
selects
سواکردن برگزیده
the chosen people
قوم برگزیده
selected
سواکردن برگزیده
selectman
شخص برگزیده
select
سواکردن برگزیده
peculiar people
قوم برگزیده
president-elect
رییس جمهور برگزیده
president-elects
رییس جمهور برگزیده
Featured lists
فهرست های برگزیده
choices
چیز نخبه برگزیده
choicer
چیز نخبه برگزیده
choice
چیز نخبه برگزیده
choicest
چیز نخبه برگزیده
he lost the seat
دوباره بوکالت برگزیده نشد
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
valentines
معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
valentine
معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
scribal
کتابی
literary
کتابی
literay
کتابی
by the book
کتابی
bookman
کتابی
bookish
کتابی
the a of a book
خوانندگان کتابی
Duch arch
قوس کتابی
credenza
قفسه یا جا کتابی
carpenter stopper
خفت کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
book learning
علم کتابی
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
queen of
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
to inset a sheet in a book
برگی را در کتابی گذاشتن
when reading a book
در حال خواندن کتابی
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
bookplayer
شطرنج باز کتابی
needle book
سوزن دان کتابی
flex x
خرج انفجار کتابی
book move
حرکت کتابی شطرنج
purview of a book
انچه کتابی فرامیگیرد
book draw
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
version
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
he presented me with a book
کتابی بمن پیشکشی کرد
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
he presented abook to me
کتابی بمن پیشکشی کرد
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
versions
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
with out book
برون سند کتابی ازبر
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
scissors and paste
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
peers of iveland
بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
peers of scotland
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
rubricator
کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
interleaf
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleave
برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
what not
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
twelvemo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
epitomist
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com