Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ecclesiastes
کتاب جامعه
Other Matches
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
capitulary
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
socialism
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
deuteronomic
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
invisible hand
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
societies
جامعه
universe
جامعه
polity
جامعه
socio-
جامعه
society
جامعه
community
جامعه
polities
جامعه
communities
جامعه
the body politic
جامعه
ecological community
جامعه
socialists
جامعه گرای
antisocial
جامعه ستیز
sociologist
جامعه شناس
inert society
جامعه بیهوده
atomistic society
جامعه ذرهای
nonliterate society
جامعه نانویسا
sociable
جامعه پذیر
moslem league
جامعه مسلمانان
sociological
جامعه شناختی
mass society
جامعه انبوهیده
social minded
در فکر جامعه
biocenose
جامعه زندگان
biocummunity
جامعه زندگان
affluent society
جامعه مصرفی
affluent society
جامعه رفاه
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
peripheral community
جامعه پیرامونیperipeteia
preliterate society
جامعه نانویسا
primitive society
جامعه ابتدایی
subclass
بی کلاس
[در جامعه]
underclass
بی کلاس
[در جامعه]
sociology
جامعه شناسی
socialist
جامعه گرای
affluent society
جامعه مرفه
psychopathy
جامعه ستیزی
affluent society
جامعه ثروتمند
socialism
جامعه گرایی
biotic communtity
جامعه زندگان
integral calculvs
حساب جامعه
sociocentrism
جامعه- محوری
societies
جامعه اجتماع
sociogenic
جامعه زاد
sociometry
جامعه سنجی
sociopath
جامعه ستیز
sociopathy
جامعه ستیزی
finite population
جامعه محدود
classless society
جامعه بی طبقه
closed society
جامعه بسته
sociability
جامعه پذیری
transitory society
جامعه انتقالی
eruropean community
جامعه اروپایی
throwaway society
جامعه مسرف
statistical universe
جامعه اماری
dissocialization
جامعه گسلی
stimulus population
جامعه محرکها
society
جامعه اجتماع
psychopaths
جامعه ستیز
psychopath
جامعه ستیز
social desirability
جامعه پسندی
integral calculus
حساب جامعه
infinite population
جامعه نامحدود
sociality
جامعه جویی
parameter
اماره جامعه
social science
جامعه شناسی
league of nations
جامعه ملل
parameters
اماره جامعه
A classless society.
جامعه بی طبقه
the society is like a vortex
جامعه مانندگردابی است
lower class
طبقه پایین جامعه
bourgeois
<adj.>
عضوطبقه متوسط جامعه
sociological
وابسته به جامعه شناسی
subclass
طبقه پایین جامعه
sampling population
جامعه نمونه گیری
sociolinguistics
جامعه شناسی زبان
bourgeois
عضوطبقه متوسط جامعه
underclass
طبقه پایین جامعه
egalitarian society
جامعه تساوی طلب
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
psychopathic personality
شخصیت جامعه ستیز
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
phytosociology
جامعه شناسی گیاهی
public mischief
جرم علیه جامعه
covenant of the league of nations
منشور جامعه ملل
holy office
جامعه راهبان ومومنین
european community competition rules
مقررات رقابت در جامعه اروپا
to seed a person to c.
کسیرا از جامعه بیرون کردن
to retire in to oneself
از جامعه کناره گیری کردن
socialists
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialite
شخص طراز اول جامعه
socialites
شخص طراز اول جامعه
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
r.m.a. color code
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
antisocial
مخل اجتماع دشمن جامعه
socialist
جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
sociometry
سنجش روابط افراد جامعه
to live at the expense of society
روی دوش جامعه زندگی
phalanstery
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery
تقسیم جامعه باجزاء کوچک
e c s c (european coal & steel commissio
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
hero-worshipper
ستایش گر ساده لوح
[جامعه شناسی]
league
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
public good
کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
calculus
حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
leagues
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to become acclimatized
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimate
[American E]
to new circumstances
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
ecosystem
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems
بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
greenbelt
کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
canoness
زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
debuts
نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
to ask somebody out
از کسی پرسیدن که آیا مایل است
[با شما]
بیرون برود
[جامعه شناسی]
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
collectivism
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
association for computing machinery
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
letter writer
کتاب
bokk
کتاب
i sold the book for rials 0
کتاب را
hexateuch
شش کتاب
that book
ان کتاب
book
کتاب
texts
کتاب
text
کتاب
booked
کتاب
books
کتاب
common nuisance
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dictionary
کتاب لغت
leviticus
کتاب لاویان
missal
کتاب دعا
miaasl
کتاب نماز
mass book
کتاب نماز
margent
حاشیه کتاب
many books
چندین کتاب
list of lights
کتاب چراغها
missal
کتاب نماز
octateuch
هشت کتاب
encyclopaedia
کتاب حاوی
nautical
خلبان کتاب
ecclesiastes
کتاب واعظ
here is my book
کتاب من اینها
here is my book
اینست کتاب من
guide book
کتاب راهنما
enchiridion
کتاب کوچک
fortunebook
کتاب فالگیری
formulary
کتاب نماز
f. of books
عاشق کتاب
letter book
کتاب رونوشت
that book
این کتاب
casebooks
کتاب زایه
comic book
کتاب کاریکاتور
comic books
کتاب کاریکاتور
storybook
کتاب داستان
biblioklept
کتاب دزد
red book
کتاب سرخ
purview of a book
ویعت کتاب
glossary
کتاب لغت
lexicon
[dictionary]
کتاب لغت
word book
کتاب لغت
casebooks
کتاب موارد
casebook
کتاب زایه
casebook
کتاب موارد
text book
کتاب درسی
that is my book
کتاب من است
the holy
کتاب مقدس
speller
کتاب املاء
songbook
کتاب سرود
vademecum
کتاب درسی
vademecum
کتاب موردمراجعه
white book
کتاب سفید
word book
کتاب لغت
wordbook
کتاب لغت
your book
کتاب شما
book plate
برچسب کتاب
book plates
برچسب کتاب
wordbook
کتاب لغت
pepole of the book
اهل کتاب
paper stainer
کتاب نویس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com