English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
coffee pots کتری قهوه
Other Matches
kettles کتری
pots کتری
pot کتری
kettle کتری
potting کتری
teakettle کتری چای
boilermaker کتری ساز
caldron کتری بزرگ
kettle holder کتری گیر
skillets دیگچه کتری
skillet دیگچه کتری
snouts لوله کتری وغیره
snout لوله کتری وغیره
billy نوعی کتری فلزی
billies نوعی کتری فلزی
kettle holder کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
coffee berry بن قهوه
coffee قهوه
coffees قهوه
Brown قهوه ای
coffeebean بن قهوه
white coffee قهوه با شیر
coffee and milk قهوه و شیر
iced coffee قهوه سرد
mocha قهوه مکا
coffee and milk شیر قهوه
coffee mills قهوه خرد کن
coffee pots قهوه جوش
coffee pots قهوه ساز
teahouse قهوه خانه
tea tray سینی قهوه
tea house قهوه خانه
coffee pots قوری قهوه
black coffee قهوه سیاه
coffeepot قهوه ریز
coffeepot قهوه جوش
coffeehouse قهوه خانه
coffees درخت قهوه
coffee درخت قهوه
coffee berry دانه قهوه
percolators قهوه جوش
percolator قهوه جوش
black coffee قهوه تلخ
black coffee قهوه بی شیر
coffeebean دانه قهوه
coffee tree درخت قهوه
coffee shop قهوه خانه
coffeebean حبه قهوه
coffee roaster قهوه بوده
coffee house قهوه خانه
coffee grounds تفاله قهوه
black coffee قهوه بدون شیر
Sienna <adj.> <noun> رنگ قهوه ای سوخته
dark brown رنگ قهوه ای تیره
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
sepia رنگ قرمز قهوه ای
tea shops نهارخوری قهوه خانه
tea shop نهارخوری قهوه خانه
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
umber قهوه ای مایل به زرد
durian درخت قهوه سودانی
suntan قهوه مایل بسرخ
demitasse فنجان قهوه خوری
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
suntans قهوه مایل بسرخ
brownstone [ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
Rosewood رنگی میان بنفش و قهوه ای
kolanut مغز تلخ قهوه سودانی
To color a room brown. اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Tan <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher <adj.> <noun> رنگی میان قهوه ای و زرد
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
espresso نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espressos نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
kola مغز قهوه سودانی درخت کولا
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
estaminet قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
This tie tones in with a brown jacket(coat). این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com