Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
crown cornice
کتیبه اصلی
Other Matches
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
cope
کتیبه
coped
کتیبه
copes
کتیبه
skylight window
کتیبه
copings
کتیبه
boundary-stone
کتیبه
friezes
کتیبه
cornices
کتیبه
cornice
کتیبه
frieze
کتیبه
coping
کتیبه
inscription
کتیبه
epigraph
کتیبه
inscriptions
کتیبه
fan light
کتیبه
copestone
سنگ کتیبه
cope stone
سنگ کتیبه
epigraphist
کتیبه شناس
scroll
کتیبه نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
epigraphist
کتیبه خوان
capping slab
کتیبه بتنی
pulvinated frieze
کتیبه کوژ یا محدب
fractable
[کتیبه دیواری سنتوری]
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
epigraphy
علم کتیبه خوانی
epigraphic
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical
سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
khekher
[کتیبه های مصر باستان]
hic jacet
در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
antefixum
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
Gothic cornic
[کتیبه های قرن هجدهم به سبک گوتیک]
entablature
قسمتی از سر ستون که شامل کتیبه وگلویی است
lion
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
antefix
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
geison
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
card-cut
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
cartouche border
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
frieze
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
inherent
اصلی
texts
اصلی
head
اصلی
seminal
اصلی
quintessential
اصلی
main lines
خط اصلی
arch
اصلی
majored
اصلی
main line
خط اصلی
arches
اصلی
main stem
خط اصلی
major
اصلی
elementarily
اصلی
majoring
اصلی
arch-
اصلی
text
اصلی
cardinal
اصلی
master
اصلی
main door
در اصلی
primarily
اصلی
main deck
پل اصلی
aboriginal
اصلی
aboriginals
اصلی
germinal
اصلی
parent
اصلی
ingrown
اصلی
isogeny
هم اصلی
principle
اصلی
main attack
تک اصلی
primary
اصلی
line link
خط اصلی
cardinals
اصلی
genuine
اصلی
firsthand
اصلی
organic
اصلی
trunks
خط اصلی
mastered
اصلی
principal
اصلی
fundametal
اصلی
immanent
اصلی
proto
اصلی
original
اصلی
initialling
اصلی
basics
اصلی
basic
اصلی
initialled
اصلی
initialing
اصلی
initialed
اصلی
primitive
اصلی
originals
اصلی
initials
اصلی
rudimental
اصلی
mainline
خط اصلی
mainline
اصلی
mainlined
خط اصلی
principals
اصلی
essential
<adj.>
اصلی
major
<adj.>
اصلی
quintessential
<adj.>
اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
اصلی
vital
<adj.>
اصلی
mainlined
اصلی
mainlines
خط اصلی
mainlines
اصلی
mainlining
خط اصلی
mainlining
اصلی
initial
اصلی
trunk
خط اصلی
radicals
اصلی
main
<adj.>
اصلی
radical
اصلی
native code
کد اصلی
intrinsic
اصلی
elemental
اصلی
essentials
اصلی
essential
اصلی
main
خط اصلی
normative
اصلی
first-hand
اصلی
functional
اصلی
primal
اصلی
prime
اصلی
primed
اصلی
fundamental
اصلی
primes
اصلی
primordial
اصلی
elementary
اصلی
masters
اصلی
trunk
سیم اصلی
initial
اصلی اغازی
initial
پاراف اصلی
main line
کانال اصلی
parant metal
فلز اصلی
basic variable
متغیر اصلی
trunks
سیم اصلی
base of origin
مبداء اصلی
bottom hole
سوراخ اصلی
initialling
پاراف اصلی
busbar
شین اصلی
initialed
اصلی اغازی
hardware
دستگاههای اصلی
main line
نهر اصلی
principals
شرکت اصلی
basic ration
جیره اصلی
principals
مجرم اصلی
backing metal
فلز اصلی
cardinal number
عدد اصلی
cardinal numbers
عدد اصلی
base piece
توپ اصلی
master switch
کلید اصلی
master switches
کلید اصلی
inessential
غیر اصلی
principal
مجرم اصلی
principal
شرکت اصلی
basic size
اندازه اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com