Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (16 milliseconds)
English	Persian
muckrake	کثافات وافتضاحات راعلنی ساختن
Other Matches
Waste	کثافات
night soil	کثافات مبال
wash out	کثافات را پاک کردن
bilge	پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
generates	ساختن
upgrade	ساختن
fabricates	ساختن
to get along	ساختن
miscreate	بد ساختن
fabricating	ساختن
construct	ساختن
constructed	ساختن
constructing	ساختن
upgraded	ساختن
upgrades	ساختن
generating	ساختن
creating	ساختن
set up	ساختن
creates	ساختن
upgrading	ساختن
create	ساختن
fabricate	ساختن
pills	حب ساختن
generated	ساختن
pill	حب ساختن
fabricated	ساختن
generate	ساختن
constructs	ساختن
carbonize	کک ساختن
bulid	ساختن
pellet	حب ساختن
fashions	مد ساختن
fashioning	مد ساختن
fashioned	مد ساختن
fashion	مد ساختن
invent	ساختن
invented	ساختن
inventing	ساختن
composes	ساختن
builds	ساختن
buildings	ساختن
build	ساختن
invents	ساختن
put up	ساختن
put-up	ساختن
confect	ساختن
fabrication	ساختن
indite	ساختن
makes	ساختن
make	ساختن
dree	ساختن با
manufacture	ساختن
manufactured	ساختن
manufactures	ساختن
compose	ساختن
to go in with	ساختن با
produces	ساختن
bridged	پل ساختن
unifying	تک ساختن
unify	تک ساختن
unifies	تک ساختن
bridge	پل ساختن
idolised	بت ساختن
idolises	بت ساختن
idolize	بت ساختن
idolized	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolizing	بت ساختن
produced	ساختن
produce	ساختن
forborne	ساختن با
bridges	پل ساختن
remakes	از نو ساختن
minting	ساختن
to t. up	ساختن
to make a shift	ساختن
mints	ساختن
to make away	ساختن
minted	ساختن
upbuild	ساختن
mint	ساختن
remake	از نو ساختن
idolising	بت ساختن
produces	ساختن محصول
diversifying	گوناگون ساختن
discovers	مکشوف ساختن
familiarising	اشنا ساختن
familiarises	اشنا ساختن
produced	ساختن محصول
produce	ساختن محصول
diversify	گوناگون ساختن
familiarize	اشنا ساختن
familiarized	اشنا ساختن
maximises	بیشینه ساختن
nauseates	متنفر ساختن
maximising	بیشینه ساختن
maximize	بیشینه ساختن
maximized	بیشینه ساختن
maximizes	بیشینه ساختن
maximizing	بیشینه ساختن
diversified	گوناگون ساختن
diversifies	گوناگون ساختن
nauseated	متنفر ساختن
nauseate	متنفر ساختن
familiarised	اشنا ساختن
familiarizing	اشنا ساختن
familiarizes	اشنا ساختن
discovering	مکشوف ساختن
discovered	مکشوف ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
sepulchres	قبر ساختن
reconciling	راضی ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
subverting	واژگون ساختن
reconciles	راضی ساختن
ensconce	استحکامات ساختن
subverts	واژگون ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
improvises	بالبداهه ساختن
reconcile	راضی ساختن
sepulchers	قبر ساختن
gaunt	زننده ساختن
discover	مکشوف ساختن
denigration	سیاه ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
notified	اگاه ساختن
internalization	درونی ساختن
sepulchre	قبر ساختن
outrages	بی حرمت ساختن
assimilating	شبیه ساختن
notifies	اگاه ساختن
notify	اگاه ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
notifying	اگاه ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
snarled	خشمگین ساختن
disturbs	مضطرب ساختن
disturb	مضطرب ساختن
minimizing	کمینه ساختن
minimizes	کمینه ساختن
minimized	کمینه ساختن
minimize	کمینه ساختن
minimising	کمینه ساختن
minimises	کمینه ساختن
minimised	کمینه ساختن
discourage	بی جرات ساختن
accustoms	معتاد ساختن
accustoming	معتاد ساختن
discourages	بی جرات ساختن
substantiating	مستند ساختن
substantiates	مستند ساختن
substantiated	مستند ساختن
snarling	خشمگین ساختن
snarls	خشمگین ساختن
denude	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denudes	عاری ساختن
denuding	عاری ساختن
snarl	خشمگین ساختن
necessitating	ناگزیر ساختن
necessitates	ناگزیر ساختن
necessitated	ناگزیر ساختن
necessitate	ناگزیر ساختن
humidifies	مرطوب ساختن
substantiate	مستند ساختن
accustom	معتاد ساختن
insuring	مطمئن ساختن
vitiates	معیوب ساختن
vitiates	ناپاک ساختن
vitiating	معیوب ساختن
vitiating	ناپاک ساختن
ensured	مطمئن ساختن
ensure	مطمئن ساختن
disabling	ناتوان ساختن
wet	مرطوب ساختن
disables	ناتوان ساختن
wets	مرطوب ساختن
wetted	مرطوب ساختن
disable	ناتوان ساختن
wettest	مرطوب ساختن
vitiated	ناپاک ساختن
vitiated	معیوب ساختن
vitiate	ناپاک ساختن
rescind	باطل ساختن
rescinding	باطل ساختن
rescinds	باطل ساختن
relieve	بر جسته ساختن
relieves	بر جسته ساختن
relieving	بر جسته ساختن
humidified	مرطوب ساختن
insures	مطمئن ساختن
humidify	مرطوب ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
humidifying	مرطوب ساختن
vitiate	معیوب ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com