Dictiornary-Farsi | کثافت کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
squalor	کثافت کاری


Other Matches

dirtiness	کثافت
filth	کثافت
smooching	کثافت
smooches	کثافت
guck	کثافت
smooched	کثافت
impurity	کثافت
smooch	کثافت
smirch	کثافت
squalidity	کثافت
soilure	کثافت ه
filthiness	کثافت
mire	کثافت
sluttishness	کثافت
contamination	کثافت
manginess	کثافت
dustiness	کثافت
slubber	کثافت
jakes	کثافت
squalidness	کثافت
nastiness	کثافت
pollution	کثافت
dirtily	به کثافت
stercoricolous	کثافت زی
dirt	کثافت
stercoraceous	کثافت زی
cesspool	توده کثافت
muck	کثافت پول
rubbishy	پراشغال یا کثافت
offscourings	اشغال کثافت
scatophagous	کثافت خوار
addle	باطلاق کثافت
midden	توده کثافت
stercovorous	کثافت خوار
scavengers	جانور کثافت خور
smudgier	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
scavenger	جانور کثافت خور
smudgiest	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
sullies	لکه دار کردن کثافت
sully	لکه دار کردن کثافت
sullying	لکه دار کردن کثافت
sullied	لکه دار کردن کثافت
offscouring	کثافت واشغال بیرون انداخته
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
curry powders	کاری
impotency	کاری
malfunctions	کژ کاری
parget	گچ کاری
slobbery	تف کاری
curries	کاری
intent on doing anything	کاری
impotence	کاری
plasterwork	گچ کاری
effective	کاری
curry	کاری
feckful	کاری
curry powder	کاری
malfunction	کژ کاری
flower piece	گل کاری
plastering	گچ کاری
hypofunction	کم کاری
electroplating	اب کاری
inaction	بی کاری
currie	کاری
under employment	کم کاری
active	کاری
malfunctioned	کژ کاری
fal lal	ریزه کاری
trephine	مته کاری
illuminations	تذهیب کاری
etches	تیزاب کاری
illumination	تذهیب کاری
trephination	مته کاری
acrography	گچ کاری برجسته
turnery	تراش کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
active cell	خانه کاری
latticework	شبکه کاری
etched	تیزاب کاری
turnery	منبت کاری
stannary	قلع کاری
ultraism	افراط کاری
fairing	صیقل کاری
etch	تیزاب کاری
workbenches	محیط کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
finishing touches	دست کاری
argentation	نقره کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
stalactite work	مقرنس کاری
insulation	عایق کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
flagitiousness	تبه کاری
tessellation	موزاییک کاری
surgical operation	دست کاری
stonemasonry	سنگ کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
tinwork	قلع کاری
folding press	پرس خم کاری
anaplasty	پیوند کاری
sinfulness	خطا کاری
specialization	ویژه کاری
boo boo	اشتباه کاری
wood carving	منبت کاری
an active man	مرد کاری
blindage	صیقل کاری
fiendishness	تبه کاری
figuration	شیرین کاری
energetic	جدی کاری
an active remedy	درمان کاری
the needful	اصل کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
studious to do a thing	بکردن کاری
molding operation	فرم کاری
meshwork	شبکه کاری
forming	فرم کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
masonery	سنگ کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
smelting	ذوب کاری
hours of business	ساعتهای کاری
drilling	مته کاری
misprision	خلاف کاری
fretwork	منبت کاری
decorations	زینت کاری
decoration	زینت کاری
hunkerism	محافظه کاری
forging	چکش کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
elegance	ریزه کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
to be about to do something	در پی کاری شدن
extravagantly	با افراط کاری
insagacity	ندانم کاری
plumbing	سرب کاری
ingraving	کنده کاری
acting	فعال کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
glazing	شیشه کاری
malefaction	تبه کاری
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
lighterage	دوبه کاری
lead work	سرب کاری
mining	معدن کاری
lay off	فصل کم کاری
latticing	شبکه کاری
lattice work	شبکه کاری
rice field	برنج کاری
metallurgy	فلز کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
workbench	محیط کاری
brickwork	سفت کاری
misconduct	خلاف کاری
roughening by picking	تیشه کاری
reshaping	روانه کاری
reservedness	احتیاط کاری
frustrate	بدل کاری
scabbing	تیشه کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
metalwork	فلز کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
repetition of an act	تکرار کاری
relievo	برجسته کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
hole punching	منگنه کاری