Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English
Persian
codes
کدهای مخفی
Other Matches
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
function codes
کدهای کار
hidden codes
کدهای پنهان
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
ansi
کدهای استاندارد ANSI
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
simultaneous
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
non printing codes
کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
false
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
closeted
مخفی
closeting
مخفی
closets
مخفی
concealed
مخفی
perdu or due
مخفی
closet
مخفی
secret
مخفی
covert
مخفی
furtive
مخفی
slinkiest
مخفی
slinky
مخفی
secrets
مخفی
hidden
مخفی
hid
مخفی
slinkier
مخفی
clandestine
مخفی
hush hush
مخفی
hush-hush
مخفی
undercover
مخفی
hugger mugger
مخفی کردن
submerges
مخفی کردن
submerging
مخفی کردن
by ballot
با رای مخفی
hideaway
مخفی گاه
hidden codes
رمزهای مخفی
hidden file
فایل مخفی
stowing
مخفی کردن
hideaways
مخفی گاه
occult
مخفی کردن
bugging
میکروفن مخفی
emissaries
مامور مخفی
bugs
میکروفن مخفی
bug
میکروفن مخفی
emissary
مامور مخفی
covert operations
عملیات مخفی
hickok belt
مخفی کردن زه
under
مخفی درزیر
under-
مخفی درزیر
clandestinely
بطور مخفی
hid
مخفی شده
submerged
مخفی کردن
submerge
مخفی کردن
conceal
مخفی کردن
hidy-hole
مخفی گاه
hidey-hole
مخفی گاه
defector in place
مامور مخفی
mole
مامور مخفی
blinds
مخفی گاه
blinded
مخفی گاه
blind
مخفی گاه
hidden
مخفی شده
cover
مخفی در بر گرفتن
coverings
مخفی در بر گرفتن
covers
مخفی در بر گرفتن
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
obscure
مخفی کردن
obscured
مخفی کردن
obscurer
مخفی کردن
obscures
مخفی کردن
obscurest
مخفی کردن
obscuring
مخفی کردن
submergence
مخفی سازی
secret ballot
رای مخفی
submers
مخفی کردن
secret agent
مامور مخفی
stowaways
مسافر مخفی
stowaway
مسافر مخفی
stow
مخفی کردن
stowed
مخفی کردن
stows
مخفی کردن
secret agents
مامور مخفی
conceals
مخفی کردن
plainclothesman
پلیس مخفی
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
falsi crimen
مخفی کردن حقیقت
fig leaves
لاپوش مخفی کننده
fig leaf
لاپوش مخفی کننده
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
bugged
مجهز به میکروفن مخفی
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
ballots
رای مخفی دادن
hides
مخفی نگاه داشتن
ballot
رای مخفی دادن
hide
مخفی نگاه داشتن
balloted
رای مخفی دادن
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
huddle
مخفی کردن درهم ریختگی
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
perdu
مخفی سرباز جان فشان
perdue
مخفی سرباز جان فشان
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
spial
عمل مخفی انجام دادن
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
huddling
مخفی کردن درهم ریختگی
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
huddles
مخفی کردن درهم ریختگی
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
huddled
مخفی کردن درهم ریختگی
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
hit the dirt
<idiom>
خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
espial
جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
He has been exposed as a traitor.
هویت مخفی او
[مرد]
بعنوان خائن افشا شد.
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
apparatus
شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
screens
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screened
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
culls
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
ansi
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet
فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
conventicle
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com