Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
hidden codes
کدهای پنهان
Other Matches
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
function codes
کدهای کار
codes
کدهای مخفی
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
ansi
کدهای استاندارد ANSI
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
simultaneous
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
non printing codes
کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
false
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
ram cache
RA پنهان
veiled
پنهان
abstruse
پنهان
backdoor
پنهان
benined the curtain
پنهان
occult
پنهان
cryptically
پنهان
cryptic
پنهان
hugger mugger
پنهان
hidden line
خط پنهان
cryptical
پنهان
jackes
پنهان
perdu
پنهان
perdu or due
پنهان
perdue
پنهان
delitescent
پنهان
latent
پنهان
crypianalysis
پنهان کاری
cloaked
پنهان کردن
cloaks
پنهان کردن
covers
پنهان کردن
coverings
پنهان کردن
cover
پنهان کردن
i hid my self
را پنهان کردم
hideousness
پنهان بودن
secretion
پنهان سازی
cloak
پنهان کردن
closets
پنهان کردن
closeting
پنهان کردن
insconce
پنهان شدن
inapparent
ناپیدا پنهان
fudge
پنهان شدن
fudged
پنهان شدن
fudges
پنهان شدن
closeted
پنهان کردن
fudging
پنهان شدن
abscond
پنهان شدن
absconded
پنهان شدن
absconding
پنهان شدن
absconds
پنهان شدن
closet
پنهان کردن
hidden unemployment
بیکاری پنهان
hidden surface
سطح پنهان
encrypt
پنهان کردن
hidden
پنهان کرده
eloign
پنهان کردن
disguised unemployment
بیکاری پنهان
burrows
پنهان شدن
disguised underemployment
کم کاری پنهان
by end
قصد پنهان
burrowing
پنهان شدن
burrowed
پنهان شدن
burrow
پنهان شدن
concealable
پنهان کردنی
cryptography
پنهان شناسی
concealed
پنهان شده
codes
رمزهای پنهان
caches
پنهان کردن
furtive
پنهان نهانی
surreptitious
پنهان محرمانه
hidden objects
اشیاء پنهان
hidden line removal
حذف خط پنهان
hidden inflation
تورم پنهان
hidden file
فایل پنهان
concealment
پنهان بودن
hickok belt
پنهان شدن
cloaking
پنهان کردن
latescent
پنهان شونده
conceal
پنهان کردن
to absent oneself
پنهان شدن
shadow
پنهان کردن
shadowed
پنهان کردن
shadowing
پنهان کردن
shadows
پنهان کردن
disguise
پنهان کردن
disguised
پنهان کردن
disguises
پنهان کردن
disguising
پنهان کردن
dissimulate
پنهان کردن
dissimulated
پنهان کردن
dissimulates
پنهان کردن
to be in hiding
پنهان بودن
to be in hiding
پنهان ماندن
to keep dark
پنهان ماندن
conceals
پنهان کردن
masks
پنهان کردن
Just between you and me. . .
از شما چه پنهان …
mask
پنهان کردن
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
lay low
<idiom>
پنهان کردن
cache
پنهان کردن
sweep under the rug
<idiom>
پنهان کردن
to lie hid
پنهان ماندن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
dissimulating
پنهان کردن
booby-trap
پنهان تله
secrete
پنهان کردن
booby-trapping
پنهان تله
secreted
پنهان کردن
memory cache
حافظه پنهان
secretes
پنهان کردن
obreption
پنهان روی
booby-trapped
پنهان تله
secreting
پنهان کردن
booby trap
پنهان تله
booby-traps
پنهان تله
hide
پنهان کردن
hide
پنهان شدن
hides
پنهان کردن
hides
پنهان شدن
darkle
در تاریکی پنهان شدن
inconcealable
غیرقابل پنهان کردن
murder will out
خون نا حق پنهان نمینماند
keep under one's hat
<idiom>
پنهان نگاه داشتن
they took refuge in a cave
در غاری پنهان شدند
let it all hang out
<idiom>
پنهان نکردن چیزی
latent electronic image
تصویر الکتریکی پنهان
occultly
بطور پوشیده یا پنهان
to keep secret
پنهان داشتن راز
obstructor
پوشاننده پنهان کننده
hidden information
اطلاعات پنهان کرده
to lie or keep close
پنهان بردن یاماندن
booby-trapping
با پنهان تله مجهزکردن
secretive
سری پنهان کار
pocket
درجیب پنهان کردن
pockets
درجیب پنهان کردن
booby-trap
با پنهان تله مجهزکردن
booby-traps
با پنهان تله مجهزکردن
the criminals' lair
پنهان گاه جنایتکاران
booby-trapped
با پنهان تله مجهزکردن
ironies
مسخره پنهان سازی
occult
از نظر پنهان کردن
booby trap
با پنهان تله مجهزکردن
irony
مسخره پنهان سازی
veils
مستوریا پنهان کردن
veil
مستوریا پنهان کردن
concealment
پنهان کردن پوشاندن
embeds
درزمین پنهان کردن
embed
درزمین پنهان کردن
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
camouflaged
پنهان کردن وسایل جنگی
software encryption
پنهان کردن نرم افزاری
camouflage
پنهان کردن وسایل جنگی
mask
ماسک زدن پنهان کردن
becloud
زیر ابر پنهان کردن
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
masks
ماسک زدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret).
کاری را پنهان انجام دادن
camouflaging
پنهان کردن وسایل جنگی
hidden
پنهان کرده شده پوشیده
camouflages
پنهان کردن وسایل جنگی
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
to go underground
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
He tried to conceal the facts.
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to hide one's head
ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
right out
<idiom>
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
gloss over
<idiom>
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com