Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (2 milliseconds)
English
Persian
shore patrol
کرانه پاسدار
Other Matches
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
watches
پاسدار
guarding
پاسدار
guards
پاسدار
guardsmen
پاسدار
watching
پاسدار
guardsman
پاسدار
watch
پاسدار
watched
پاسدار
guard
پاسدار
sentry
پاسدار
sentries
پاسدار
watchful
پاسدار
picquet
پاسدار
general outpost
پاسدار عمومی
combat outpost
پاسدار رزمی
color guard
پاسدار پرچم
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
watchfulness
مراقب پاسدار
watchmen
پاسدار مراقب
watchman
پاسدار مراقب
pickets
پاسدار یا دژبان
picketed
پاسدار یا دژبان
outsentry
پاسدار صحرایی
picket
پاسدار یا دژبان
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
guard of honor
پاسدار تشریفات
relief commander
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
advance guard
پیش لشکر پاسدار
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
watch fire
اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
patrolling
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrolled
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrol
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrols
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
coasts
کرانه
limicoline
کرانه زی
shores
کرانه
littoral
کرانه
martello
دژ کرانه
near shore
کرانه
shore
کرانه
rivage
کرانه
mete
کرانه
strand
کرانه
coast
کرانه
strands
کرانه
strandline
خط کرانه
medoterranean
دور از کرانه
seaboards
کرانه دریا
shores
کرانه ساحل
in shore
در اب نزدیک کرانه
groin
کرانه دار
boundaries
کرانه کرانی
on shore
سوی کرانه
to push off
از کرانه دریادورشدن
shore
کرانه ساحل
groins
کرانه دار
groin
کرانه دار
the means and the extremes
دو میان و دو کرانه
sea coast
کرانه دریا
sea shore
کرانه دریا
boundary
کرانه کرانی
off shore
دور از کرانه
seaboard
کرانه دریا
coast guard
گارد کرانه
bounds register
ثبات کرانه ها
backshore beach
کرانه جزر و مد
beaches
پلاژ کرانه
backshore
کرانه جزر و مد
back beach
کرانه جزر و مد
sand
شن کرانه دریا
sands
شن کرانه دریا
beached
کرانه شنی
beached
پلاژ کرانه
bank
کرانه دیواری
strand
کرانه بندرگاه
strands
کرانه بندرگاه
sandbank
کرانه ماسه
sandbanks
کرانه ماسه
banks
کرانه دیواری
beach
پلاژ کرانه
beach
کرانه شنی
beaches
کرانه شنی
off shore fisheries
شیلات دوراز کرانه
landding
کرانه رسمی فرودگاه
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
limicoline
وابسته به مرغان کرانه زی
coast guard officer
افسر گارد کرانه
land swell
خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
lower limit
[of the integral]
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
to set in
سوی کرانه روان شدن
upper limit
[of the integral]
کرانه بالا
[انتگرال]
[ریاضی]
lagune
جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
the nile overflows its banks
نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
ionian
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain
کرانه نشین ساحل نشین
interiors
دور از مرز دور از کرانه
interior
دور از مرز دور از کرانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com