English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
English Persian
physiological limit کران فیزیولوژیکی
Other Matches
physiological فیزیولوژیکی
physiological age سن فیزیولوژیکی
physiological zero صفر فیزیولوژیکی
physiological time زمان فیزیولوژیکی
physiological psychology روانشناسی فیزیولوژیکی
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
physiological gradient شیب فیزیولوژیکی
fineless بی کران
border کران
extreme کران
bordered کران
bordering کران
limit کران
the deaf کران
horizon کران
horizons کران
upper bound کران بالا
sandband کران ماسه
strand plain کران دشت
subscript bound کران زیرنویس
sanbar کران ماسه
output bound کران خروجی
lower limit کران پایین
lower bound کران پایین
bounded کران دار
input bound کران ورودی
bound موفف کران
compute bound کران محاسباتی
greatest lower bound [glb, GLB] بزرگترین کران بالا [ریاضی]
infimum بزرگترین کران بالا [ریاضی]
open interval فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
manual alphabet برای سخن گفتن با کران
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
rem مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
Lenkoran medallion ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com