Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
English
Persian
compute bound
کران محاسباتی
Other Matches
horizon
کران
bordered
کران
extreme
کران
bordering
کران
limit
کران
horizons
کران
the deaf
کران
fineless
بی کران
border
کران
sandband
کران ماسه
sanbar
کران ماسه
physiological limit
کران فیزیولوژیکی
output bound
کران خروجی
lower limit
کران پایین
lower bound
کران پایین
input bound
کران ورودی
strand plain
کران دشت
subscript bound
کران زیرنویس
bound
موفف کران
bounded
کران دار
upper bound
کران بالا
greatest lower bound
[glb, GLB]
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
manual alphabet
برای سخن گفتن با کران
infimum
بزرگترین کران بالا
[ریاضی]
open interval
فاصله نا محدود
[بی کران]
[ریاضی]
arithmetic
محاسباتی
fiscal
محاسباتی
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
compute bound
باتنگنای محاسباتی
miscalculations
خطای محاسباتی
miscalculation
خطای محاسباتی
nomograph
نمودار محاسباتی
nomogram
جدول محاسباتی
nomogram
نمودار محاسباتی
money of account
پول محاسباتی
arithmetic operation
عمل محاسباتی
arithmetic operator
اپراتور محاسباتی
design strength
مقاومت محاسباتی
computational mistake
خطای محاسباتی
calculating machine
ماشین محاسباتی
calculating punch
پانچ محاسباتی
design stress resultant
تلاش محاسباتی
compute bound
با تنگنای محاسباتی
compute bound
محدودیت محاسباتی
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
accounting prices
قیمت های محاسباتی
operational amplifier
تقویت کننده محاسباتی
deferred credits
اعتبارات سالهای محاسباتی
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
additions
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
alu
بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
mechanical percentage
حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
aggregates
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
process bound
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
alu
Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
selenodesy
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
arrays
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
algebra
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
Lenkoran medallion
ترنج لن کران
[این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
arithmetic register
ثبات حسابی ثبات محاسباتی
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com