English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (1 milliseconds)
English Persian
hydrocracking کراکینگ با هیدروژن
Other Matches
dehydrogenize هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
cracking کراکینگ
precracking پیش کراکینگ
cat cracking کراکینگ با کاتالیزور
dehydroisomerization همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
catalytic hydrogenation هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
hydrogen هیدروژن
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
hydrodimerization دوپارش با هیدروژن
hydrodimerization دی مرشدن با هیدروژن
hydrogenolysis هیدروژن کافت
parahydrogen هیدروژن پارا
orthohydrogen هیدروژن ارتو
hydrogenator هیدروژن ساز
hydrogen sulphide سولفید هیدروژن
liquid hydrogen هیدروژن مایع
hydrogenate هیدروژن دادن
hydrogenation هیدروژن دهی
hydrotreating هیدروژن کاری
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
active hydrogen هیدروژن فعال
heydrogenize هیدروژن دادن
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
dehydrogenation هیدروژن زدایی
acid function یون هیدروژن
labile hydrogen هیدروژن تند اثر
tertiary hydrogen هیدروژن نوع سوم
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
sulfide نمک یااسترسولفید هیدروژن
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
pyrolytic dehydrogenation هیدروژن زدایی تفکافتی
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
sodium hydrogen carbonate سدیم هیدروژن کربنات
hydrodesulfurizing گوگرد زدایی با هیدروژن
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
sulphide نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
hydrogenation عمل تبدیل به هیدروژن
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
sodium monohydrogen carbonate سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
hydrochloric دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrogenate سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
proton هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
protons هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
hydrogenize با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com