English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English Persian
carfare کرایه اتوبوس
Other Matches
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
bussing اتوبوس
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
a bus اتوبوس
omnibus اتوبوس
omnibuses اتوبوس
busses اتوبوس
bussed اتوبوس
bus اتوبوس
bused اتوبوس
buses اتوبوس
busing اتوبوس
Airbuses اتوبوس هوایی
Airbus اتوبوس هوایی
trolleybus اتوبوس برقی
trolley car اتوبوس برقی
space time اتوبوس فضایی
bus terminal ایستگاه اتوبوس
bus driver راننده اتوبوس
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
bus bay ایستگاه اتوبوس
to go by bus با اتوبوس رفتن
minibuses اتوبوس کوچک
trolley bus اتوبوس برقی
bus stop ایستگاه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
queues صف اتوبوس و غیره
bodies اطاق اتوبوس
queueing صف اتوبوس و غیره
queued صف اتوبوس و غیره
queue صف اتوبوس و غیره
trolley buses اتوبوس برقی
body اطاق اتوبوس
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
cost of transport کرایه
fares کرایه
carriage forward پس کرایه
balance of freight پس کرایه
transport charges کرایه
back rent پس کرایه
faring کرایه
passage money کرایه
carrige forward پس کرایه
backfreight پس کرایه
freight forward پس کرایه
back freigt پس کرایه
meed کرایه
freight collect پس کرایه
rent کرایه
freight کرایه
fraught کرایه
leases کرایه
lease کرایه
hires کرایه
fare کرایه
fared کرایه
hiring کرایه
hire کرایه
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
hire کرایه کردن
hire کرایه دادن
passages دریا کرایه
renter کرایه نشین
hiring کرایه دادن
hiring کرایه کردن
hires کرایه کردن
hires کرایه دادن
passage دریا کرایه
fared کرایه مسافر
hacked درشکه کرایه
carfare کرایه ماشین
hacks درشکه کرایه
back freigt پرداخت کرایه
freight کرایه کشتی
affreight کرایه کردن
rent کرایه کردن
freight کرایه کردن
faring کرایه مسافر
fare کرایه مسافر
fares کرایه مسافر
carrige کرایه حمل
hack درشکه کرایه
tenants کرایه نشین
tenant کرایه نشین
demurrage کرایه معطلی
let out on hire کرایه دادن
passage money کرایه مسافر
hach کرایه دادن
to charter کرایه کردن
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
to hire out something کرایه دادن چیزی
to let something on a lease کرایه دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
to rent out something کرایه دادن چیزی
portage کرایه فرفیت کشتی
fared کرایه حمل و نقل
fare کرایه حمل و نقل
back rent کرایه عقب افتاده
fares کرایه حمل و نقل
faring کرایه حمل و نقل
twon car اتومبیل کرایه مسافری
carriage forward کرایه در مقصدپرداخت میشود
to freight out and home دوسره کرایه کردن
cartage کرایه گاری مکاری
railway freight کرایه راه اهن
charters دربست کرایه دادن
chartering دربست کرایه دادن
hires اجرت کرایه کردن
hiring اجرت کرایه کردن
hire اجرت کرایه کردن
tenant کرایه نشین متصرف
How much is the fare to ... ? کرایه تا ... چقدر است؟
tenants کرایه نشین متصرف
charter دربست کرایه دادن
chartered دربست کرایه دادن
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
fiacre کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
circulating library کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
carriage payed کرایه حمل پرداخت شده
advance freight پیش پرداخت کرایه حمل
rent کرایه اجاره کردن یا دادن
freighters کرایه کننده کشتی باری
freighter کرایه کننده کشتی باری
hackney درشکه کرایه اسب کرایبه
Rented (rental) car. اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
What's the charge per hour? کرایه هر ساعت چقدر است؟
time charter کرایه کردن موقت کشتی
What is the charge per day? کرایه روزانه چقدر است؟
What's the fare to the airport? نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
voyage charter کرایه کشتی جهت سفری خاص
cost and frieght قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
tie line کانال مخابراتی کرایه داده شده
What's the fare to Manchester? کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟
subsidized accommodation منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
lodging house محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
out leased انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
i am behind in my rent کرایه خانه ام عقب افتاده است
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
freight کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
What's the fare to this address? نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟
What's the fare to city centre? نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
dead freight کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
dead carriage کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
forwarding merchant حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
get off <idiom> پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
carriages بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
hackney coach کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
hiring اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hire اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
lease کرایه کردن اجاره کردن
leases کرایه کردن اجاره کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com