Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
back rent
کرایه عقب افتاده
Search result with all words
i am behind in my rent
کرایه خانه ام عقب افتاده است
Other Matches
hire purchase
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
behind the times
<idiom>
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
fared
کرایه
hires
کرایه
faring
کرایه
rent
کرایه
hiring
کرایه
leases
کرایه
fraught
کرایه
freight
کرایه
lease
کرایه
fare
کرایه
hire
کرایه
cost of transport
کرایه
transport charges
کرایه
carrige forward
پس کرایه
freight collect
پس کرایه
balance of freight
پس کرایه
back rent
پس کرایه
meed
کرایه
back freigt
پس کرایه
freight forward
پس کرایه
passage money
کرایه
backfreight
پس کرایه
carriage forward
پس کرایه
fares
کرایه
freight
کرایه کردن
demurrage
کرایه معطلی
to charter
کرایه کردن
passage money
کرایه مسافر
hach
کرایه دادن
renter
کرایه نشین
let out on hire
کرایه دادن
rent
کرایه کردن
faring
کرایه مسافر
back freigt
پرداخت کرایه
fares
کرایه مسافر
affreight
کرایه کردن
fared
کرایه مسافر
carfare
کرایه اتوبوس
carfare
کرایه ماشین
carrige
کرایه حمل
fare
کرایه مسافر
hires
کرایه دادن
tenant
کرایه نشین
hiring
کرایه دادن
passage
دریا کرایه
hire
کرایه کردن
passages
دریا کرایه
hire
کرایه دادن
hiring
کرایه کردن
hires
کرایه کردن
tenants
کرایه نشین
hacked
درشکه کرایه
hacks
درشکه کرایه
freight
کرایه کشتی
hack
درشکه کرایه
fare
کرایه حمل و نقل
to rent out something
کرایه دادن چیزی
to freight out and home
دوسره کرایه کردن
portage
کرایه فرفیت کشتی
twon car
اتومبیل کرایه مسافری
hire
اجرت کرایه کردن
faring
کرایه حمل و نقل
fared
کرایه حمل و نقل
to hire out something
کرایه دادن چیزی
railway freight
کرایه راه اهن
cartage
کرایه گاری مکاری
hiring
اجرت کرایه کردن
hires
اجرت کرایه کردن
chartering
دربست کرایه دادن
carriage forward
کرایه در مقصدپرداخت میشود
charter
دربست کرایه دادن
fares
کرایه حمل و نقل
to let something on a lease
کرایه دادن چیزی
to let something
[British E]
[Real Estate]
کرایه دادن چیزی
tenant
کرایه نشین متصرف
charters
دربست کرایه دادن
tenants
کرایه نشین متصرف
How much is the fare to ... ?
کرایه تا ... چقدر است؟
chartered
دربست کرایه دادن
carriage payed
کرایه حمل پرداخت شده
rent
کرایه اجاره کردن یا دادن
What is the charge per day?
کرایه روزانه چقدر است؟
hackney
درشکه کرایه اسب کرایبه
taximeter
نشان دهنده کرایه تاکسی
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
What's the charge per hour?
کرایه هر ساعت چقدر است؟
advance freight
پیش پرداخت کرایه حمل
circulating library
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
freighters
کرایه کننده کشتی باری
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
Rented (rental) car.
اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
fiacre
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
freighter
کرایه کننده کشتی باری
subsidized accommodation
منزل با کمک هزینه
[کرایه و غیره]
What's the fare to Manchester?
کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟
tie line
کانال مخابراتی کرایه داده شده
What's the fare to the airport?
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
out leased
انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
cost and frieght
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
lodging house
محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
voyage charter
کرایه کشتی جهت سفری خاص
ripest
جا افتاده
riper
جا افتاده
the meshes of a sieve mesh
در هم افتاده
footworn
از پا افتاده
downfallen
افتاده
ripe
جا افتاده
elliptic
افتاده
old fashioned
از مد افتاده
modest
افتاده
fallen
افتاده
mellowed
جا افتاده
mellows
جا افتاده
mellowing
جا افتاده
mellow
جا افتاده
whacked
از پا افتاده
unassuming
افتاده
whacked
<adj.>
از پا افتاده
old hat
از مد افتاده
archaic
<adj.>
از مد افتاده
out of date
از مد افتاده
low
افتاده
meek
افتاده
crest fallen
افتاده
flagging
افتاده
dead carriage
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
freight
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
What's the fare to city centre?
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
What's the fare to this address?
نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟
cyma recta
موجی افتاده
lowliest
صغیر افتاده
lowlier
صغیر افتاده
with fingers interlocked
با انگشتان در هم افتاده
demimonde
عقب افتاده
backwards
عقب افتاده
copybook
پیشپا افتاده
out of order
از کار افتاده
unassertive
افتاده حال
mity
کزم افتاده
unregarded
ازقلم افتاده
impassionate
بهوس افتاده
in register
روی هم افتاده
short of breath
از نفس افتاده
backward
عقب افتاده
jugate
روی هم افتاده
long face
لب و لوچه افتاده
proleptic
پیش افتاده
noneffective
از کار افتاده
he fell prone
دمر افتاده
decurrent
پایین افتاده
nutant
پایین افتاده
deferred credits
درامد پس افتاده
dowm
از کار افتاده
obvolute
رویهم افتاده
outland
دور افتاده
not operationally ready
از کار افتاده
short winded
از نفس افتاده
hanging gale
اجاره پس افتاده
protrudent
بیرون افتاده
deadline
از کار افتاده
slack
جای افتاده یا شل
slackest
جای افتاده یا شل
slacks
جای افتاده یا شل
commonplace
پیش پا افتاده
banal
پیش پا افتاده
meshed
درهم جا افتاده
delayed
به تاخیر افتاده
delayed
عقب افتاده
overlapping
رویهم افتاده
outstanding
عقب افتاده
ordinary
پیش پا افتاده
deadlines
از کار افتاده
trite
پیش پا افتاده
obsolete
ازکار افتاده
deferred
عقب افتاده
prostrate
بخاک افتاده
prostrated
بخاک افتاده
prostrates
بخاک افتاده
prostrating
بخاک افتاده
backs
بدهی پس افتاده
back
بدهی پس افتاده
recluse
دور افتاده
recluses
دور افتاده
seedy
از کار افتاده
lame duck
از کار افتاده
tatty
پیش پا افتاده
winded
از نفس افتاده
backrent
اجارهء پس افتاده
overlapping
روی هم افتاده گی
back rent
اجاره پس افتاده
retarded
عقب افتاده
outlying
دور افتاده
arrear
بدهی پس افتاده
occurred
<past-p.>
اتفاق افتاده
installed
از کار افتاده
old hat
پیش پا افتاده
hors de combat
از کار افتاده
happened
<past-p.>
اتفاق افتاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com