Dictiornary-Farsi | کربن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (4 milliseconds)

English	Persian
carbon	کربن
invar	کربن


Other Matches

decarburizing	گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
radiocarbon	کربن 41
carbonaceous	کربن دار
carbon holder	پایه کربن
carburization	ترکیب با کربن
radiocarbon	کربن پرتوزا
decarburization	کربن گیری
carbon free	کربن ازاد
carbonize	کربن سازی
decarburize	کربن گرفتن
primary carbon	کربن 1 درجه
recarburizer	کربن دهنده
secondary carbon	کربن 2 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
carbon fixed	کربن ثابت
carbon deposite	لایه کربن
anomeric carbon	کربن انومری
asymmetric carbon	کربن بی تقارن
active carbon	کربن فعال
carbinol carbon	کربن کربینول
cabonic	حاصل از کربن
acetylenic carbon	کربن استیلنی
carbon monoxide	منواکسید کربن
carbon cycle	سیکل کربن
carbon dioxide	دی اکسید کربن
ultra high carbon steels	فولادهای فرا- پر- کربن
iron carbon alloy	الیاژ اهن و کربن
iron carbon diagram	نمودار اهن- کربن
plain carbon steel	فولاد کربن غیرالیاژی
primary carbon	کربن نوع اول
recarburize	کربن گیری مجدد
activated charcoal	کربن فعال شده
CFC	مخفف کلروفلورو کربن
secondary carbon	کربن نوع دوم
CFCs	مخفف کلروفلورو کربن
activated carbon	کربن فعال شده
tertiary carbon	کربن نوع سوم
surface decarburization	کربن گیری سطحی
carbureted steel	پولاد کربن دار
arc lamp carbon	کربن لامپ قوسی
carboning a lamp	کربن گذاری لامپ
carbonate	بصورت کربن دراوردن
cored carbon	کربن هسته دار
high carbon steel	فولاد با کربن زیاد
high carbon steel	فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
hydro carbon	ترکیب هیدروژن و کربن
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
hypercapnia	افزایش کربن اکسید در خون
ingot iron o.steel	فولاد کربن گیری شده
carbide	ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
carbon arcwelding	جوش قوسی بوسیله کربن
ethylene	هیدرو کربن اشباع نشده
carbohydrate	ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrates	ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
dry ice	یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
gutta percha	هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
to trap something [e.g. carbon dioxide]	چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
anthracite	زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
nitralloy	قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
hyperventilation	تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon steel	فولاد کربن یا فولاد سخت
Fustat rug	فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]