English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
Other Matches
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
die casting روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
midship میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
outcast رانده
cast away رانده
castway رانده
outcasts رانده
driven رانده
driven رانده شده
repressed واپس رانده
overblown رانده شده دراثرباد
redezvous رانده وو محل ملاقات
gone away رانده شده از پناهگاه
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
interned رانده شده ازکشور دیگر
blown out رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
counter thrust variation واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
warm gas thruster جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
catch مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
small craft کرجی ها
barque کرجی
towing boat کرجی
hoy کرجی
barquentine کرجی
barges کرجی
barged کرجی
crabber کرجی
barge کرجی
landing craft کرجی ساحلی
caique کرجی که دربوسفوربکارمیرود
rowers کرجی ران
rower کرجی ران
pug کرجی بان
penteconter کرجی 05پارویی
pugs کرجی بان
long boat کرجی بزرگ
trawlers کرجی ماهیگیری
cutters نوعی کرجی
shallop کرجی پارویی
cockle shell کرجی کوچک
life boat کرجی نجات
boatman کرجی بان
pair oar کرجی دو پارویی
davit کرجی بلندکن
oarsmanship کرجی رانی
singlisticker کرجی شراعی
gondoliers کرجی بان
gondolier کرجی بان
bargeman کرجی بان
bargee کرجی بان
sloop of war کرجی جنگی
cockboat کرجی کوچک
dingey کرجی پارویی
row boat کرجی پارویی
cutter نوعی کرجی
steam boat کرجی بخار
flyboat کرجی تندرو
pleasure boat کرجی تفرجی
dragboat کرجی لاروب
drag boat کرجی لاروب
falt کرجی ته پهن
trawler کرجی ماهیگیری
ferryman کرجی بان
cock boat کرجی کوچک
praam کرجی ته پهن
heater بخاری
halituous بخاری
radiators بخاری
heaters بخاری
radiator بخاری
steam lance یخ اب کن بخاری
stove بخاری
stoves بخاری
chimneys بخاری
chimney بخاری
gaseous بخاری
fosher boat کرجی ماهی گیری
barcarole سرود کرجی بان
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
gondoliers راننده کرجی ونیزی
regatta مسابقه کرجی رانی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
barcarolle سرود کرجی بان
flag boat کرجی پرچم دار
gondolier راننده کرجی ونیزی
flag boat کرجی نشان دار
skiff کرجی پارویی کوچک
hackney boat کرجی یاکشتی کرایهای
fishing boat کرجی ماهی گیری
regattas مسابقه کرجی رانی
tugboat کرجی یا کشتی یدک کش
keelboatman کرجی بان رودخانه
motor launch قایق موتوری کرجی
bumboat کرجی سورسات فروش
dory کرجی ته پهن ماهیگیری
steam pile driver دنگ بخاری
firesides پای بخاری
steam brake ترمز بخاری
vapoury بخاری بخارمانند
steamship کشتی بخاری
steam hammer چکش بخاری
fire screen پنجره بخاری
fire guard پیش بخاری
stoker سیخ بخاری
turn cap خفه کن بخاری
fire place بخاری دیواری
andiron پیش بخاری
pokers سیخ بخاری
mantel board در بالای بخاری
electric heater بخاری برقی
stovepipe لوله بخاری
soot دوده بخاری
poker سیخ بخاری
tun لوله بخاری
fireside پای بخاری
fender پیش بخاری
grates بخاری تو دیواری
chimney piece پیش بخاری
grates بخاری پنجرهای
mantelpiece نمای بخاری
grated بخاری تو دیواری
chimney breast سینه بخاری
chimney breasts سینه بخاری
grated بخاری پنجرهای
grate بخاری پنجرهای
fire-irons لوازم بخاری
grate بخاری تو دیواری
chimney بخاری دیواری
fireplace بخاری منقل
radiators خنک کن بخاری
radiator خنک کن بخاری
mantelpieces نمای بخاری
interior heater بخاری اتومبیل
mantlepieces نمای بخاری
fire side پای بخاری
fire side بخاری دیواری
chimneypiece گچ بری بخاری
steam pile driver شمعکوب بخاری
chimneypiece نمای بخاری
fireplaces بخاری منقل
chimneys بخاری دیواری
inboard engined boat کرجی که موتورش در میان انست
puntist راننده کرجی نام دارد
dumb barge کرجی بی بادبان یابی موتور
pitpan یکجور کرجی دراز و ته پهن
boat کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats کرجی هرچیزی شبیه قایق
galliot کرجی باری یا ماهی گیری
fly boat کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
packet boat کرجی پستی کشتی مسافربر
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
fishermen صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
fisherman صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
wood stove بخاری هیزمی یا چوبی
ingle-nook [گوشه لوله بخاری]
franklin stove بخاری اختراعی فرانکلین
mantlepieces گچ بری دور بخاری
mantelpiece طاقچه بالا بخاری
hearth rug قالیچه پیش بخاری
louver فانوس دودکش بخاری
battery steamer کوره باتری بخاری
kitchener بخاری خوراک پزی
mantelpiece گچ بری دور بخاری
mantelpieces طاقچه بالا بخاری
inglenook گوشه لوله بخاری
mantlepieces طاقچه بالا بخاری
mantelpieces گچ بری دور بخاری
steam shovel خاک انداز بخاری
louvre فانوس دودکش بخاری
abat vent کلاهک دودکش بخاری
mantel piece گچبری دور بخاری
mantel طاقچه بالا بخاری
firescreen سپر جلو بخاری
louvers فانوس دودکش بخاری
firedog سه پایه پیش بخاری
capital سرستون سرلوله بخاری
fireguards سپر جلو بخاری
chimney-back صفحه پشت بخاری
fire irons لوازم پای بخاری
fireguard سپر جلو بخاری
chimney piece ارایش روی بخاری
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
carvel کشتی کوچک سریع السیر کرجی
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com