English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
long boat کرجی بزرگ
Search result with all words
nuggar بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
Other Matches
midship میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
barque کرجی
barquentine کرجی
towing boat کرجی
barges کرجی
barge کرجی
barged کرجی
small craft کرجی ها
crabber کرجی
hoy کرجی
cockboat کرجی کوچک
cockle shell کرجی کوچک
cutters نوعی کرجی
dragboat کرجی لاروب
davit کرجی بلندکن
steam boat کرجی بخار
dingey کرجی پارویی
cutter نوعی کرجی
cock boat کرجی کوچک
boatman کرجی بان
bargeman کرجی بان
bargee کرجی بان
ferryman کرجی بان
drag boat کرجی لاروب
shallop کرجی پارویی
singlisticker کرجی شراعی
caique کرجی که دربوسفوربکارمیرود
flyboat کرجی تندرو
sloop of war کرجی جنگی
row boat کرجی پارویی
pair oar کرجی دو پارویی
pug کرجی بان
trawler کرجی ماهیگیری
gondoliers کرجی بان
pugs کرجی بان
trawlers کرجی ماهیگیری
gondolier کرجی بان
life boat کرجی نجات
penteconter کرجی 05پارویی
landing craft کرجی ساحلی
falt کرجی ته پهن
rowers کرجی ران
pleasure boat کرجی تفرجی
rower کرجی ران
oarsmanship کرجی رانی
praam کرجی ته پهن
fishing boat کرجی ماهی گیری
praam کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
flag boat کرجی نشان دار
flag boat کرجی پرچم دار
skiff کرجی پارویی کوچک
tugboat کرجی یا کشتی یدک کش
regattas مسابقه کرجی رانی
keelboatman کرجی بان رودخانه
motor launch قایق موتوری کرجی
dory کرجی ته پهن ماهیگیری
regatta مسابقه کرجی رانی
gondolier راننده کرجی ونیزی
gondoliers راننده کرجی ونیزی
bumboat کرجی سورسات فروش
hackney boat کرجی یاکشتی کرایهای
fosher boat کرجی ماهی گیری
barcarole سرود کرجی بان
barcarolle سرود کرجی بان
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
galliot کرجی باری یا ماهی گیری
pitpan یکجور کرجی دراز و ته پهن
boat کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats کرجی هرچیزی شبیه قایق
dumb barge کرجی بی بادبان یابی موتور
fishermen صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fly boat کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
packet boat کرجی پستی کشتی مسافربر
fisherman صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
puntist راننده کرجی نام دارد
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
inboard engined boat کرجی که موتورش در میان انست
fisher جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
galiot کرجی باری یاماهی گیری هلندی
pontoar نوعی کرجی برای پل بندی کلک
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
gig نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
carvel کشتی کوچک سریع السیر کرجی
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
an outboard engine boat کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
he stroked درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
karadja medallion ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
adult بزرگ
king size بزرگ
gravest بزرگ
dignified بزرگ
graves بزرگ
immane بزرگ
hugeous بزرگ
small بزرگ نه
grave بزرگ
headmen بزرگ
long ton تن بزرگ
macro بزرگ
extensive بزرگ
eminent بزرگ
bulky بزرگ
of a large size بزرگ
large sized a بزرگ
large sized بزرگ
bulkier بزرگ
bulkiest بزرگ
headman بزرگ
adults بزرگ
doyennes زن بزرگ
doyenne زن بزرگ
voluminous بزرگ
biggest بزرگ
bigger بزرگ
big بزرگ
canis major سگ بزرگ
canis majoris سگ بزرگ
bandog سگ بزرگ
egregious بزرگ
considerably large بس بزرگ
full bottomed بزرگ
majestic بزرگ
smaller بزرگ نه
smallest بزرگ نه
gate در بزرگ
gates در بزرگ
mightier بزرگ
mightiest بزرگ
mighty بزرگ
great بزرگ
great- بزرگ
greatest بزرگ
decuman بزرگ
jumbo بزرگ
largest بزرگ
enormous بزرگ
swith بزرگ
gross بزرگ
stour بزرگ
grossed بزرگ
grosser بزرگ
grosses بزرگ
grossest بزرگ
grossing بزرگ
vast بزرگ
propylon در بزرگ
extra بزرگ
extra- بزرگ
extras بزرگ
nonus بزرگ
larger بزرگ
large بزرگ
jumbos بزرگ
high بزرگ
highest بزرگ
highs بزرگ
major بزرگ
majored بزرگ
majoring بزرگ
spankings بزرگ
spanking بزرگ
vasty بزرگ
walloping بزرگ
wallopings بزرگ
swingeing بزرگ
megapod بزرگ پا
magacephalic بزرگ سر
massively بزرگ
massive بزرگ
paternal grandmother نه نه بزرگ
majuscule بزرگ
macrocephalic بزرگ سر
majuscular بزرگ
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
blunder اشتباه بزرگ
cataclysms سیل بزرگ
magnification بزرگ نمایی
magnifications بزرگ نمایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com