Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
boat
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats
کرجی هرچیزی شبیه قایق
Other Matches
button
هرچیزی شبیه دکمه
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
steelyard
هرچیزی شبیه قپان
spools
هرچیزی شبیه قرقره
spindles
هرچیزی شبیه دوک
spindle
هرچیزی شبیه دوک
nates
هرچیزی شبیه کفل
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
rattail
هرچیزی شبیه دم موش
spool
هرچیزی شبیه قرقره
petticoats
هرچیزی شبیه شلیته
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
blade
هرچیزی شبیه تیغه
petticoat
هرچیزی شبیه شلیته
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
crumbs
هرچیزی شبیه خرده نان
crumb
هرچیزی شبیه خرده نان
stirrup
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrups
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
motor launch
قایق موتوری کرجی
whiplashes
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
lancets
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
lancet
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
speedboats
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboat
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
skeins
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
breasts
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
midship
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
aught
هرچیزی
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
palms
کف هرچیزی پهنه
crowns
بالای هرچیزی
palm
کف هرچیزی پهنه
loose end
انتهای شل هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
loose ends
انتهای شل هرچیزی
core
مغز ودرون هرچیزی
cores
مغز ودرون هرچیزی
knife-edges
لبه تیز هرچیزی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
sheeting
هرچیزی بشکل ورقه
broadside
سطح پهن هرچیزی
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
w
هرچیزی بشکل حرف w
knife-edge
لبه تیز هرچیزی
broadsides
سطح پهن هرچیزی
knife edge
لبه تیز هرچیزی
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bolus
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
blind
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinded
هرچیزی که مانع عبورنور شود
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
blinds
هرچیزی که مانع عبورنور شود
backboard
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
facture
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
barge
کرجی
hoy
کرجی
small craft
کرجی ها
barquentine
کرجی
barges
کرجی
towing boat
کرجی
barque
کرجی
crabber
کرجی
barged
کرجی
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
anathema
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
what have you
<idiom>
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
in the clear
<idiom>
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
falt
کرجی ته پهن
ferryman
کرجی بان
penteconter
کرجی 05پارویی
sloop of war
کرجی جنگی
dragboat
کرجی لاروب
drag boat
کرجی لاروب
row boat
کرجی پارویی
dingey
کرجی پارویی
gondoliers
کرجی بان
bargee
کرجی بان
gondolier
کرجی بان
cutters
نوعی کرجی
cutter
نوعی کرجی
oarsmanship
کرجی رانی
singlisticker
کرجی شراعی
shallop
کرجی پارویی
pair oar
کرجی دو پارویی
rower
کرجی ران
rowers
کرجی ران
flyboat
کرجی تندرو
cockle shell
کرجی کوچک
davit
کرجی بلندکن
boatman
کرجی بان
steam boat
کرجی بخار
trawlers
کرجی ماهیگیری
pleasure boat
کرجی تفرجی
cockboat
کرجی کوچک
caique
کرجی که دربوسفوربکارمیرود
trawler
کرجی ماهیگیری
long boat
کرجی بزرگ
pugs
کرجی بان
cock boat
کرجی کوچک
pug
کرجی بان
life boat
کرجی نجات
bargeman
کرجی بان
landing craft
کرجی ساحلی
praam
کرجی ته پهن
bumboat
کرجی سورسات فروش
hackney boat
کرجی یاکشتی کرایهای
barcarolle
سرود کرجی بان
gondolier
راننده کرجی ونیزی
sloop
کرجی یک دگلی قدیمی
skiff
کرجی پارویی کوچک
praam
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
barcarole
سرود کرجی بان
flag boat
کرجی پرچم دار
regatta
مسابقه کرجی رانی
tugboat
کرجی یا کشتی یدک کش
keelboatman
کرجی بان رودخانه
gondoliers
راننده کرجی ونیزی
regattas
مسابقه کرجی رانی
dory
کرجی ته پهن ماهیگیری
fishing boat
کرجی ماهی گیری
fosher boat
کرجی ماهی گیری
flag boat
کرجی نشان دار
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
row a race
مسابقه کرجی رانی دادن
fishermen
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
pitpan
یکجور کرجی دراز و ته پهن
fisherman
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
puntist
راننده کرجی نام دارد
packet boat
کرجی پستی کشتی مسافربر
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
inboard engined boat
کرجی که موتورش در میان انست
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
fly boat
کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
galliot
کرجی باری یا ماهی گیری
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
pontoon
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoar
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
galiot
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
pontoons
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
carvel
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
yachts
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
gig
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gigs
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
to row a race
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
yacht
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
c
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
an outboard engine boat
کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
long boat
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
paddle boats
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
he stroked
درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
boat tail
دم قایق
boats
قایق
lighters
قایق
boatdeck
پل قایق
barged
قایق
boat
قایق
caique
قایق
lighter
قایق
barge
قایق
bilge
کف قایق
outboard
قایق
ferry boat
قایق
barges
قایق
ark
قایق
similar
<adj.>
شبیه
simulant
شبیه
alike
<adj.>
شبیه
akin
<adj.>
شبیه
feathery
شبیه به پر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com