English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
English Persian
front strain کرنش پیچشی
Other Matches
obeisances کرنش
obeisance کرنش
kow-tow کرنش
conge کرنش
kow-towed کرنش
kow-towing کرنش
strain کرنش
strains کرنش
kow-tows کرنش
kow-tows کرنش کردن
kow-tow کرنش کردن
kow-towed کرنش کردن
strain energy انرژی کرنش
kow-towing کرنش کردن
angle strain کرنش زاویهای
distortions کرنش زاویهای
distortion کرنش زاویهای
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
baeyer strain theory نظریه کرنش- کشیدگی بایر
ring strain theory نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
curved design پیچشی
torsional stress تنش پیچشی
torsional strength استحکام پیچشی
torsional force نیروی پیچشی
torsional moment گشتاور پیچشی
torsional ballance بالانس پیچشی
torsional load بار پیچشی
torsional instability ناپایداری پیچشی
chop ضربه پیچشی
torque گشتاور پیچشی
torisonal strain فشار پیچشی
torque لنگر پیچشی
twistor حافظه پیچشی
torsional vibration ارتعاش پیچشی
torsional vibration نوسان پیچشی
torsional angle زاویه پیچشی
torsion spring فنر پیچشی
coriolis اثر پیچشی
chopped ضربه پیچشی
kick serve سرویس پیچشی
modulus of torsion مدول پیچشی
torsional modulus مدول پیچشی
coil spring فنر پیچشی
torsional strain فشار پیچشی
torsion balance ترازوی پیچشی
torsional resistance مقاومت پیچشی
torsion dynamometer توان سنج پیچشی
drop worm shaft محور پیچشی سقوطی
torque نیروی پیچشی گشتاوری
torsional fatigue strength استحکام فرسودگی پیچشی
torque converter مبدل گشتاور پیچشی
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
running torque گشتاور پیچشی حرکت
stalling torque گشتاور پیچشی ناتوان
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
driving torque گشتاور پیچشی گرداننده
torsion bar بار پیچشی اهرم تعلیق
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
starting torque گشتاور پیچشی راه انداز
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
homager تجلیل کننده کرنش کننده
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com