English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
thin layer chromatography کروماتوگرافی لایه نازک
Other Matches
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
thin film لایه نازک
veneer لایه نازک چوب
depositions سطح با یک لایه نازک
deposition سطح با یک لایه نازک
lamin لایه نازک پهنک برگ
lamina لایه نازک پهنک برگ
phosphor لایه نازک فسفر درون صحفه CRT
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
chromatography کروماتوگرافی
one way chromatography کروماتوگرافی یکطرفه
ionic chromatography کروماتوگرافی یونی
partition chromatography کروماتوگرافی تقسیمی
paper chromatography کروماتوگرافی کاغذی
gel permeation chromatography کروماتوگرافی ژل تراوا
gel filtration کروماتوگرافی ژل تراوا
column chromatography کروماتوگرافی ستونی
two chromatography کروماتوگرافی دو طرفه
two demensional chromatography کروماتوگرافی دو بعدی
descending chromatography کروماتوگرافی نزولی
chromatographic column ستون کروماتوگرافی
ascending chromatography کروماتوگرافی صعودی
absorbent chromatography کروماتوگرافی جذبی
gas chromatography کروماتوگرافی گازی
ion exchange chromatography کروماتوگرافی تبادل یونی
gas liquid chromatography کروماتوگرافی مایع گاز
gas liquid partitions chromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
gas solid chromatography کروماتوگرافی گاز- جامد
countercurrent chromatography کروماتوگرافی جریان مخالف
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
g.l.c. gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
delaminate لایه لایه شدن
interlayer لایه بین دو لایه
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه کردن
lamination لایه لایه سازی
argillite خاک رس لایه لایه
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
l.l.c liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
egg shell نازک
svelt نازک
tender hearted نازک دل
fragile نازک
touchiest دل نازک
tender hearted دل نازک
tenderhearted دل نازک
feather edged لب نازک
attenute نازک
slim نازک
gossamer نازک
slimmed نازک
slimmest نازک
slimming نازک
slims نازک
papyraceous نازک
perone نازک نی
frail نازک
soft-hearted نازک دل
soft hearted نازک دل
thins نازک
softhearted نازک دل
touchy دل نازک
frailer نازک
touchier دل نازک
frailest نازک
tinnily نازک
eggshells نازک
tenderest نازک
thinned نازک
thinners نازک
fined نازک
fine نازک
thinnest نازک
ethereal نازک
tenderhearted <adj.> دل نازک
finest نازک
eggshell نازک
tendered نازک
young ice یخ نازک
tendering نازک
tender نازک
thin نازک
tenuous نازک
scale board تخته نازک
joinery نازک کاری
small stuff طناب نازک
cardboard مقوای نازک
thin نازک شدن
film پرده نازک
shim بوش نازک
thinned نازک کردن
softest مهربان نازک
soft مهربان نازک
slat تخته نازک
gold leaf زرورق نازک
thinly به طور نازک
lambkino بچه نازک
thins نازک شدن
pellicle پوسته نازک
mull ململ نازک
filmed پرده نازک
attenuated نازک کردن
attenuates نازک کردن
spared نحیف نازک
spare نحیف نازک
thins نازک کردن
thinnest نازک شدن
thinnest نازک کردن
hairline rule خط بسیار نازک
radicle فرعی نازک
thinned نازک شدن
picksome نازک نارنجی
attenuating نازک کردن
pellicle غشاء نازک
patsy نازک نارنجی
thinners نازک کردن
thinners نازک شدن
racking طناب نازک
thin نازک کردن
finishing نازک کاری
cords طناب نازک
thin film غشای نازک
tenderization نازک سازی
extenuate نازک کردن
feather edge لبه نازک
cord طناب نازک
thready نازک چسبناک
card board مقوای نازک
thin skinned نازک نارنجی
thin skinned پوست نازک
d. constitution وجود نازک
d. touch نازک کاری
featheredge لبه نازک
verglas قشر نازک یخ
attenuate نازک کردن
folia طبقات نازک
finespun نازک رشته
squeamishness نازک طبعی
thinner نازک کننده
rice paper کاغذ نازک
tanyphonia نازک صدایی
slats تخته نازک
fine spun نازک ریسته
softer مهربان نازک
delicate نازک بین
tenderhefted دل نازک دل رحیم
fine draw نازک کردن
folium طبقه نازک
magnetic thin film غشاء نازک مغناطیسی
feathured-edged لبه نازک شده
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
laminal دارای ورقههای نازک
stave شیارهای نازک چوب
fleshings جامه نازک تن نما
gauzy نازک وسوراخ سوراخ
hair stroke نازک کاری درخوشنویسی
foreign letter paper کاغذ چاپاری نازک
field point سر تیر بسیار نازک
masterstrokes نازک کاری هنری
masterstroke نازک کاری هنری
flat colour رنگ نازک مستوی
gold leaf ورقه طلای نازک
scruff پرده نازک غشاء
laminar دارای ورقههای نازک
seam رگه نازک معدن
seams رگه نازک معدن
wire هادی فلزی نازک
metal foil ورق نازک فلزی
touchy نازک نارنجی حساس
touchiest نازک نارنجی حساس
thin plate battery باتری صفحه نازک
touchier نازک نارنجی حساس
niminy piminy نازک نارنجی و ژستی
splint bone استخوان ساق نازک نی
wires هادی فلزی نازک
onion skin یکجور کاغذ نازک
onionskin کاغذ نازک زرورق
peeling پارچه لباسی نازک
tissue paper دستمال کاغذی نازک
attenuate ضعیف شدن نازک
attenuated ضعیف شدن نازک
thin film circuit مدار غشایی نازک
thin film memory حافظه غشایی نازک
attenuating ضعیف شدن نازک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com